خلاصة:
یکی از تفاوت های انسان با سایر حیوانات در نیروی تعقل است.خداوند متعال انسان را از نیروی عقل بهره مند ساخته است تا بتواند با اختیار خویش مسیر خود را انتخاب نماید و بر اساس انتخاب خویش مسیر خود را انتخاب نماید و براساس اتخاب خویش مستحق رحمت و یا عذاب گردد.بنابراین نقش عقل در سعادت ویا شقاوت انسان کاملا روشن است.قرآن نیز در آیات بسیاری انسان را به بهره گیری از عقل و تدبر ترغیب و تشویق نموده است«افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها»نساء/24. پرواضح است که عقل در مکتب قرآن از جایگاه ویژه ای برخوردار است بر این اساس سعی کرده است تا با بیداری قوه تعقل ،انسان را بسوی سعادت رهنمون سازد.خداوند متعال در قرآن با صراحت تمام به پیامبرش دستور می دهد تا مردم را با سه شیوه ای اساسی حکمت ،موعظه و جدل به سوی اسلام دعوت نماید«و ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن» نحل/165. همانطور که ملاحظه می فرمایید یکی از روش های دعوت و هدایت مردم حکمت معرفی شده است که بطور مستقیم با عقل مردم سروکار دارد، البته دیگر روش های دعوت (موعظه و مجادله) نیز به نحوی با عقل انسان مماس است ولی حکمت تها از طریق تعقل فهم می شود. آنچه در این مقاله مدنظر است، بررسی واژه ی حکمت در قرآن و تفاسیر و بررسی جایگاه آن در بیان عقاید(توحید، معاد و نبوت) است.
ملخص الجهاز:
در بسیاری از تفاسیر دیگر نیز همین معنا با عبارات مشابه تکرار شده است که برای اختصار به ذکر صرف منابع آن اشاره می گردد تا خدمتی باشد برای دوستانی که خواهان آنند: (حسینی همدانی، 1404 ،ج9 /572) ، (موسوی همدانی، 1374ش،ج12 /667) ، (کاشانی،1410ق ،ج2 /694) ، (ثقفی تهرانی، 1398ق، ج3 /328) (شریف لاهیجی،1373 ،ج2 /768) ، (مکارم شیرازی، 1374ش، ج11 /455) ، (قرائتی، 1383ش ،ج6 ،/475) ، (آلوسی، 1415ق ،ج7 /487) (کاشانی، 1373ش،ج3/96)،( مقدس اردبیلی، ص347).
در بخی دیگر از تفاسیر نیز این معنا به الفاظی دیگر آمده است که برای اختصار به بیان صرف منبع آن اشاره می کنم : (طوسی،ج2 /349) ، (فیض کاشانی،1418ق ،ج1 /128) ، (تفسیر عیاشی ،ج1 ،ص151 ) ، (موسوی همدانی، 1374ش،ج2 /621).
در تفاسیر دیگری نیز این روایت به بیانی دیگر آمده است که برای اطلاع بیشتر به آن اشاره می شود: (حسینی شاه عبدالعظیمی، 1363ش ،ج1 /492) ، (بوجردی، 1366ش،ج1 /387) ، (صالحی اندیمشکی،1383ش، /46) ، (فیض کاشانی، 1418ق ،ج1 /128) ، (حسینی استرآبادی،1409 /103) .
خداوند متعال در این آیه می فرماید:« مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَ ما کانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذاً لَذَهَبَ کلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یصِفُونَ» (مومنون/91) اخذ و اتخاذ نفرموده خداوند متعال از براى خود ولدى و نیست با او از الهى زیرا اگر الهى بود هر آینه مىرفت هر الهى به آنچه خلق نموده و هر آینه بعض این اله بر بعضى علو پیدا مىکردند، منزه است خداوند از آنچه اینها توصیف میکنند و نسبت میدهند.