خلاصة:
منابع ادبی، یکی از منابع ارزشمندی هستند که اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی روزگارِ شاعر در آنها بازتاب یافته است. ناصرخسرو، بهعنوان یک نخبهی ناشاد در برابر نخبگانِ شاد از حکومت سلجوقی نگاهی متفاوت به اوضاع اجتماعی - فرهنگی این دوره دارد. بسیاری از مورخان عهد سلجوقی، بهسبب شرایط موجود، بیشتر به ستایش حاکمان پرداختهاند و چندان به چالشها و کاستیهای اجتماعی – فرهنگی این دوره توجه نکردهاند. اما، ناصرخسرو بهسبب گرایشهای اسماعیلی و دشمنانهی خود نسبت به سلجوقیان، بسیاری از پیشآمدها و گرفتاریهایی را که از دید مورخان افتاده را بیان کرده است. گرچه نگاه ناساز و نقادانه او را نمیتوان بدون شک و تردید پذیرفت، ولی چنین نگاهی، در کنار ستایشگرانِ سلجوقیان، میتواند به شناخت بیشتر تاریخ این دوره کمک کند. او به نقد حاکمان، قاضیان و کاربدستان این دوره میپردازد و به موضوعاتی مانند: نخبه ستیزی، فرار دانایان، ستیز با فلسفه و درگیریهای فرقه ای توجه داشته است. تحلیل و تطبیق این دو نگاه ناهمسان و شناسایی چالشهای اجتماعی – فرهنگی این دوره بر اساس دیوان ناصرخسرو، مسألهی پژوهش است. نتایج حاکی از آن است که ناصرخسرو بهسبب نگاه دشمنانه و مغرضانه به سلجوقیان، خوانشی متفاوت از اوضاع اجتماعی- فرهنگی این دوره دارد که بیانگر بسیاری از حقایقی هستند که در منابع تاریخی کمتر به آنها توجه شده است. در این مقاله سعی شده با استناد به منابع و به روش توصیفی- تحلیلی به این پرسش پاسخ داده شود که اوضاع اجتماعی- فرهنگی عهد سلجوقی بر اساس دیوان ناصرخسرو چگونه بوده است؟
Literary sources are one of the valuable sources that reflect the social, political and cultural citations of the poet's lifetime. Nasir Khusrau, as dissenter elite contrary to assenter elite of Saljuq reign, has a critical view on the socio-cultural situation of this period. Many historians of the Saljuq period, owing to the status quo, have mostly panegyrized the monarch and have not paid much attention to the social-cultural challenges and deficiencies of this period. However, on account his strong leaning towards Ismaili sect and accordingly having been antagonistic toward Saljuqs monarchy, he has related many of the incidents and problems that have been connived by historians. Although his disapproving statement and critical view cannot be verify quit, but such a viewpoint, collectively the panegyrist of the Saljuqs, can help to familiarize witch this period. He criticizes the rulers, judicial powers, and government officials of the saljuq monarchy and attentively considered issues including the anti-elite, brain drain, intellectuals misconducting, anti-philosophy, and sectarian violence. Analyzing and adapting these two disparate views and identifying the social-cultural challenges of this period based on Divan of Nasir Khusrau is the problem of the research. Results show that Nasir Khusrau conception of socio-cultural situations of saljuq period emerges from his critical and antagonistic look towards saljuq monarchy which discloses lots of facts and realities facing his community that have been less paid in historical sources. In this article, an attempt has been made to answer this question by referring to sources and using a descriptive-analytical method, what was the socio-cultural situation of the Saljuk period based on Divan of Nasir Khusrau?
ملخص الجهاز:
گرچه وضعيتي را که ناصرخسرو به تصوير ميکشد نميتوان به همه ي دوره ي سلجوقي تعميم داد، ولي مطالعه ي خوانش ناصرخسرو، به عنوان ناقد اوضاع سياسي، مذهبي، فرهنگي و اجتماعي عهد سلجوقي در کنار مطالعه ي منابع پشتيبان و ستايشگر عهد سلجوقي، ميتواند به ترازمندي و درک بيشتر مطالعه در اين دوره کمک کند.
اين پژوهش در پي پرداختن به نگاه نقادانه و دشمنانه ي ناصرخسرو به اوضاع اجتماعي-فرهنگي عهد سلجوقي است .
علاوه بر اين ، محمد ميرزائيان قهفرخي (١٣٩٠)، در پايان نامه ي کارشناسي ارشد ادبيات با عنوان : «بازتاب نابسامانيهاي اجتماعي عصر ناصرخسرو در ديوان او»، بسياري از کاستيها و نابسامانيهاي عصر سلجوقي را در ديوان ناصرخسرو بررسي کرده است ، اما با توجه به اينکه نگارنده شناخت چنداني از تاريخ سلجوقيان نداشته است ، جاي خالي نگاه و درک تاريخي را آشارا ميتوان ديد.
با اين وجود تاکنون پژوهشي مستقل درباره ي بازتاب اوضاع فرهنگي – اجتماعي عهد سلجوقي در ديوان ناصرخسرو انجام نشده است .
نتيجه گيري ناصرخسرو برآمده از فرهنگ و اجتماع پرآشوب دوره ي سلجوقي است ؛ بنابراين ، بازتاب اوضاع اجتماعي- فرهنگي اين دوره را به خوبي ميتوان در ديوان او ديد.
با اين وجود، در بيشتر موارد نقدها و شکايت هاي او به اوضاع اجتماعي و فرهنگي عهد سلجوقي با منابع پشتيبان سلجوقيان مانند: خواجه نظام الملک ، ابن اثير، ظهيري نيشابوري، بنداري اصفهاني، افضل الدين کرماني و راوندي همخواني دارد.