خلاصة:
چکیده در باب حکومت اسلامی نظرات گوناگون برخاسته از نگرش های متفاوت وجود دارد به طوری که مشروعیت یا عدم مشروعیت آن را می تواند در پی داشته باشد. دربین متفکران اسلامی نیز رویکردهای گوناگونی به این دو مسأله وجود دارد بطوری که برخی نظریه پردازان همچون مهدی حائری،عبدالکریم سروش و محسن کدیور به تحریم برپایی حکومت در زمان غیبت و در مقابل اشخاصی که در راس آنها می توان از امام خمینی)ره( نام برد عقیده بر تداوم اوامر اجتماعی الهی و وجوب برپایی آن را دارند و بر این اساس هر کدام ساختار خاصی از قدرت سیاسی را در طول تاریخ اسلام عرضه می دارند. از سوی دیگر،آنچه که در حاکمیت انبیاء و اولیاء، پر رنگ بودن حضور مردم در حدوث و قوام و دوام حکومت ها بوده است.به همین جهت سیستم و روش حکومت بیشتر متمرکز بر نقش اصلی مردم در حکومت و اعطا قدرت سیاسی به آنان است و این امر در اسلام شیوه ی حکومتی را بیرون می دهد و از آن حمایت به عمل می آورد، بطوری که مردم سالاری دینی را به مثابه عمده ترین ساز و کار ممکن جهت تحقق این هدف)برپایی حکومت و تداوم آن( برمی گزیند.با توجه به گزاره های ذکر شده پژوهش فوق این هدف را دنبال می کند که چگونگی تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت به چه شکل بوده و مردم چه نسبتی با حاکمیت دارند.
There are two fundamental issues regarding with Islamic government. Different and varied answers have been given to these two issues. So that the type of provided respond can lead to legitimacy and illegitimacy. So that some believe in boycotting the establishment of the government during the absence , and in contrast, some believe in the continuation of divine social orders and the necessity of establishing it. Accordingly, each of them offers a specific structure of political power throughout the history of Islam. But in real Islam, which is reflected in the rule of the prophets and their true successors, the approach of the people is colorful in the heart of the government. Therefore, the system and method of government, as a result of which the answers have been given, is more focused on the main role of the people in the government and the granting of political power to them. In Islam, this principle in Islam expresses and supports the method of governing. So that it chooses religious democracy as the main possible mechanism to achieve this goal establishment of government and its sustainability.
ملخص الجهاز:
قرینه های روشن دیگری نیز در پاسخ امام (ع ) وجود دارد؛ از جمله : استناد به آیه شریفه و منع از مراجعه به طاغوت ها به طور کلی؛ امام (ع ) دادخواهی و مراجعه به سلطان و قضات حکومتی را مطلقاً حرام شمرده ، حکم آنها را باطل می داند؛ حتی اگر قضاوت آنان عادلانه و بر حق باشد؛ زیرا اصل چنین حکومت هایی در نگاه قرآن و اهل بیت (ع ) نامشروع و مردود است زیرا این امر باعث می شود مسلمانان رجوع به قدرت های ناروا و قضاتی که دست نشانده آنها هستند، خودداری کنند تا دستگاه های دولتی جائر و غیراسلامی، بسته شوند و راه به سوی ائمه هدی(ع ) و کسانی که از طرف آنها حق حکومت و قضاوت دارند، باز شود.
همانطور که در نوشتار فوق بیان شد امروزه برای تقسیم حکومتها به مشروع و نامشروع در دیدگاه جهانی بحث مردم سالاری و دموکراسی از مباحث اصلی تشکیل یک حکومت به شمار می رود و با توجه به کامل بودن دین مبین اسلام و با در نظر گرفتن سعادت جوامع بشری در اعصار مختلف ، این مقوله جای بیان داشت که دموکراسی با اسلام سازگار است و آیا اصلا دموکراسی در اسلام وجود دارد یا خیر؟ درخلال بحث به تمامی این امور پرداخته شد و بیان کردیم دموکراسی به عنوان شیوه حکومتی با روش حکومتی در اسلام که ناظر به عصر و زمان باشد منافاتی ندارد یا دست کم شباهت های فراوان به هم دارند.