خلاصة:
توجه به مقوله «بافت» در مطالعه زبان وجه تمایز میان رویکردهای زبانشناسی معاصر است. به عبارت دیگر، درحالیکه در رویکردهای صورتگرا مطالعه زبان مستقل از بافت صورت میگیرد در رویکردهای نقشگرا و میانرشتهایهایی چون کاربردشناسی، جامعهشناسیزبان، روانشناسیزبان و قومنگاریزبان[2]، زبان پدیدهای اجتماعی است و بررسی بافتهای اجتماعی در مطالعه زبان امری ضروری تلقی میشود. به رغم آنکه بافت مفهومی کلیدی و مشترک در میان شاخههایی از علم زبانشناسی است که کاربرد زبان در آنها بررسی میشود نمیتوان تعریف مشترک و جامع از بافت و مؤلفههای آن در این رویکردها یافت. دلیل چنین تنوعی در تعریفها متفاوت بودن اهداف این رویکردها از تحلیلهای بافتی است. در این مقاله قصد بر آن است تا بافت و مؤلفههای آن از سه دیدگاه نقشگرای نظاممند، جامعهشناسی زبان و قومنگاری زبان بررسی شود.
Contextual consideration in language study separates contemporary linguistics approaches from each other. In other words, although formal approaches do not consider context in language study, other approaches like functionalism and interdisciplinary as pragmatics, sociolinguistics, ethnolinguistics and psycholinguistics believe language is a social phenomenon so, it is necessary to pay attention to social context in language study. In spite of context is a basic and common component in approaches of linguistics that consider language use, we cannot find a common and comprehensive definition of context and its constituents in these approaches. They do not describe this component in the same way, because they have different purposes by studying of context. The purpose of this essay is to consider context and its constituents from systematic functional linguistics, sociolinguistics and ethnolinguistics approaches.
ملخص الجهاز:
واژههاي کليدي: بافت ، رويکرد نقش گراي نظاممند، جامعه شناسي زبان، قومنگاري زبان ١- مقدمه در رويکردهايي که توجه به مقوله بافت از اهميت برخوردار است ، توليـد و درک کـلام بـه صـورتهـاي کلامي محدود نيست ، بلکه به عنوان تعاملي ميان صورتهـا و کاربردهـاي کلامـي يـا عوامـل زبـاني و فرازباني درنظر گرفته ميشود.
اما بافـت بـالقوه يـا همان بافت فرهنگي که هم نظام زبان و هم منابع کاربرد زبـان را تشـکيل مـيدهـد از ديـدگاه هليـدي چگونه تعريف ميشود؟ دو بئوگراند٦(١٩٩١) در اين باره ميگويد از نظر هليـدي فرهنـگ ، مجموعـه اي از 1- Field 2- Tenor 3- Mode 4- System 5- Instance 6- De Beaugrande, R.
لونـدرا(همـان) در اين باره ميگويد جامعه شناسي زبان و قومنگاري زبان هر دو بر روي بافت هاي اجتماعي تاکيد ميکننـد و در تکاپو براي يافتن پاسخ به اين پرسش اند که کدام ويژگيهاي اجتمـاع بـر روي کـاربرد متنـوع زبـان تأثيرگذار است ؟ وندايک (٢٠٠٩: ١٥٥) پيرامون توجه قـومنگـاري زبـان بـه مقولـه بافـت بيـان مـيکنـد درحاليکه جامعه شناسي زبان تأثير عناصر بافتي مانند جنسيت ، سـن و طبقـه اجتمـاعي افـراد را بـر روي کاربرد زبان بررسي ميکند قومنگاري زبان ازطريق تحليل هاي دقيق و مفصـل رويـدادهاي ارتبـاطي بـه بررسي جزئيات موقعيت هاي اجتماعي، چگونگي تفسير آنها توسط شرکت کنندگان و تـأثير آنهـا بـر روي کلام ميپردازد.
J. Webster (Eds), Continuum Companion to Systemic Functional Linguistics, vii-viii.
J. Webster (Eds), Continuum Companion to Systemic Functional Linguistics, 166-190.
), Linguistics: The Cambridge Survey: Volume 4, Language: The Socio-Cultural Context, 1-14.
), Linguistics: The Cambridge Survey: Volume 4, Language: The Socio-Cultural Context, 1-14.