خلاصة:
در سالهای اخیر مهارت تفکر انتقادی یکی از اجزای ضروری آموزش شده است. تفکر انتقادی در رشتۀ آموزش تاریخ بسیار دارای اهمیت است. یکی از ویژگیهای فرد آموزش دیده در حوزۀ تاریخ برخورداری از مهارت تفکر انتقادی است. حال پرسش این است که چگونه میتوان، تفکر انتقادی را در آموزش تاریخ به کاربست. این پژوهش در صدد است با روش کتابخانهای و با استعانت از تجربۀ زیستۀ معلمی در دانشگاه فرهنگیان، راهکارهایی برای تقویت مهارت تفکر انتقادی دانشجویان ارائه دهد. یافته های این نوشتار نشان میدهد، استفاده از روش های مناظره و مباحثه در کلاس و یادگیری مشارکتی همراه به چالش کشیدن برداشتهای دانشجویان به وسیلۀ استاد تأثیر شایان توجهی در تقویت مهارت های تفکر انتقادی در دانشجویان دارد. علاوه بر موارد مذکور، توجه به آموزش مستقیم تفکر انتقادی در دانشگاه و قرار دادن درسی مستقل با این عنوان در برنامه درسی دانشگاه میتواند، تأثیر شایان توجهی در بالندگی این تفکر داشته باشد.
In recent years, critical thinking skills have become one of the essential components of education. Critical thinking is very important in the field of history education. One of the characteristics of a person educated in the field of history is having critical thinking skills. Now the question is how to apply critical thinking in history education. This research aims to provide solutions to strengthen students' critical thinking skills with the library method and with the help of the lived experience of a teacher in Farhangian University. The findings of this article show that the use of debate and discussion methods in class and collaborative learning along with challenging students' perceptions by the professor has a remarkable effect on strengthening students' critical thinking skills. In addition to the mentioned cases, paying attention to the direct teaching of critical thinking in the university and placing an independent course with this title in the university curriculum can have a significant effect on the growth of this thinking.
ملخص الجهاز:
يافته هاي اين نوشتار نشان ميدهد، استفاده از روش هاي مناظره و مباحثه در کلاس و يادگيري مشارکتي همراه به چالش کشيدن برداشت هاي دانشجويان به وسيلۀ استاد تأثير شايان توجهي در تقويت مهارت هاي تفکر انتقادي در دانشجويان دارد.
به نظر مي رسد، روش فعلي در آموزش تاريخ بيشتر مبتني بر انتقال اطلاعاتي دانشجويان است که از سويي او را تبديل به فردي منفعل مي کند و از سويي قدرت تفکر، پرسشگري، پردازش و تجزيه و تحليل داده ها را از او مي گيرد و دوري گزيدن از تفکر انتقادي يکي از نقيصه هاي آن به شمار ميرود.
از اين رو، يکي از مهارت هايي که بايد در نظام دانشگاهي به ويژه در رشتۀ آموزش تاريخ آموخته شود، افزايش مهارت هاي تفکر و استدلال دانشجويان است .
راهبردهايي براي تقويت مهارت انتقادي در آموزش تاريخ وجود دارد که مناظره ، بحث هاي گروهي و يادگيري مشارکتي و به چالش کشيدن ادرکات دانشجويان از مهم ترين آنها است اما آن چه که از اين روش ها مهم تر مي نمايد، روش نقادانۀ استاد در تدريس است که با ايجاد انگيزه در دانشجويان و تشويق و حمايت از دانشجوياني که داراي انديشۀ انتقادي است ، امکان تقويت مهارت تفکر انتقادي را فراهم ميآورد، به ويژه آن که دانشجومعلمان ميتوانند با الگو گرفتن از شيوة تدريس استاد، مهارت تفکر و انديشيدن را در دورة معلمي خود نيز به دانش آموزان انتقال دهند که بيگمان امر بسيار مهمي است .