خلاصة:
آموزۀ گزینش ازلی یکی از مسئلههای اعتقادی دین مسیحی است که در طول تاریخ مسیحیت مورد توجه متفکران بزرگی که در بارۀ دین مسیحی تأمل و ژرف اندیشی نمودهاند، بوده است.ویتگنشتاین اگر چه خود در زمرۀ متألهان مسیحی قرارنمیگیرد، اما به برخی از آموزههای دینی دلبسته و دلمشغول بوده و در آثار متقدم و متأخر خود به آنها توجه ویژه نموده است. از جملۀ آنها آموزۀ گزینش ازلی است. جنبههای الهیاتی این آموزه چندان برای او جالب و جاذب نبوده است، بلکه بیشتر به پیامدهای اخلاقی آموزۀ گزینش ازلی توجه و التفات داشته است. آنچه در این مقاله برای ویتگنشتاین اهمیت دارد و مسئلۀ بنیادی آن شمرده میشود، نسبت میان ارادۀ آزاد انسان و آموزۀ گزینش ازلی و چگونگی پیوند آن دو است. او سعی میکند نخست این دو مسئله را واکاوی و آنگاه نقد نماید.
ملخص الجهاز:
نه تنها او نمی تواند جهان را تابع ارادة خود نماید، بلکه وابسته به اراده ای است که برای او تعیین تکلیف می کند، یعنی ارادة بیگانـه : «مـا بـه یـک ارادة بیگانـه احسـاس وابستگی می کنیم »(یادداشت هـا: ٧٤)؛ بنـابراین ، از همـان روزهـای آغـازین زنـدگی ویتگنشتاین این مسئله به طور کامل در ذهن و ضمیر او نهـاده شـد کـه وضـع و حـال انسان ، وضع و حال وابستگی است ،اما انسان نه فقط به نیروهایی مانند نیروهـای کـور اطربایدعه ات یوبایبگساتنه ه ایاس ات رادکه اینمدیرتبوراانبدر باخاورداِدما،خخودش باشبدر آیان تهقادیچری،رنه زشووادب،ستبلکاه س هت م چنین به ویتگنشتاین آماده و مستعد بود تا با پذیرش واقعیت وضع وحالی که او خود را در آن می دید، در برابر خدا یا تقدیر ادای احترام کند؛ با وجود این ، نهایت سعی خود را به کار می گرفت تا به جای انکار جهان و چشـم پوشـی از آن بـا پـذیرش رویـدادهای جهان و هم سویی با آن ها، به یک معنا، در ارادة بیگانه سکنی گزیند و آرام گیرد.
فحوای ایـن عبـارت کـه «خـدا بـه آن فرمـان داده اسـت » تقریباً به این معنی است که : خدا هر کسی را که از آن فرمان سرپیچی کند کیفر خواهد داد؛ و از این عبارت هیچ چیزی در بارة این که آدمی چه مـی توانـد انجـام دهـد یـا چـه نمی تواند انجام دهد، {توانستن یا نتوانستن آدمی } برنمـی آیـد{یعنـی اختیـاری در کـار نیست }.
با این حال ، آیا آموزة گزینش ازلی رازی فهـم ناپـذیر اسـت ؟ بـرای ویتگنشـتاین چنین بود؛ اما، ویتگنشتاین در بارة گفته ای از یوحنای صـلیبی ٣٤ بـا ایـن مضـمون کـه برخی انسان ها به دوزخ ٣٥ رفته اند چون راهنمای روحانی فرزانـه ای دسـت شـان را بـه موقع نگرفته است نیز همین نظر را داشت .