خلاصة:
این مقاله، مفهوم شر رادیکال کانت را امکانسنج و روشنکنندۀ جنبههای مشکلسازِ آنچه آرنت «ابتذال شر» میخواند، در نظر میگیرد. با بازسازی تحلیلهای متنوعی که آرنت از این مفهوم در نوشتههای بعدیاش ارائه میکند، نشان میدهم که چالش نظری اصلی مطرحشده توسط آن مربوط به قضاوت در باب مسئولیت اعمال شیطانی است که به نظر میرسد فاقد مقاصد شیطانی قابل تشخیص هستند. برای روشنشدن این موضوع، به متنی متعارف از کانت میپردازم که در آن رابطۀ بین شر و مسئولیت نقش اصلی را ایفا میکند: دین در مرزهای عقل محض. با تکیه بر تفسیری از این نوشته که توسط کارل یاسپرس، معلم آرنت که در سال 1935 منتشر شد، در ارتباط آشکار با ناسیونال سوسیالیسم، من تفسیر آرنت از مفهوم شر رادیکال کانت را به چالش میکشم و استدلال میکنم که این تفسیر برای «ابتذال شر» نشاندهندۀ یک مقدمه است، نه مثال نقض. از نظر کانت، شر رادیکال عبارت است از امحاءِ احساس مسئولیت فرد، در نتیجه ایجاد یک ذهنیت تبرئهکننده از خود، مانند آنچه در طول محاکمۀ آیشمن مشخص میشود.
ملخص الجهاز:
کلیدواژه ها: آرنت ، کانت ، شر، مسئولیت ، آیشمن _____________________________________________________________ 1 1- Between banality and radicality: Arendt and Kant on evil and responsibility 2- Javier Burdman Department of Political Science, Northwestern University, Evanston, IL, USA ٣- پژوهش گر دورة دکتری تخصصی رشتۀ پژوهش هنر، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران .
به نظر او، این دیدگاه آشکارا به توجیه آیشمن برای نقش خود نزدیـک بـود، با توجه بـه ایـن کـه معرفـی آیشـمن بـه عنـوان یـک پدیـدة تـاریخی مهـم تـر «بـه وضـوح بـا محاکمه کردن او در تضاد بود، و این نشان می دهد که شاید او تنها مجری بی گنـاه برخـی از سرنوشت های مرموز از پیش تعیین شده بوده است ...
تا آن جا که قدرت انتخاب تحت تأثیر آسیب شناختی قرار مـی گیـرد، بـه ایـن معنـی کـه علل ذهنی (یعنی تمایلات ) در مقابل زمینۀ تعیین کنندة عینـی خـالصِ اراده (قـانون اخلاقـی ) وجود دارد، اراده (که همان طور که دیدیم معادل عقل عملی است ) نمی تواند در برابـر ایـن انگیزه های آسیب شناختی مقاومت کند.
(٦٢) نکتۀ ایثار روشن است : زیـرا نشـان می دهد که ما قادر به عمل برخلاف تمایلات خود هستیم ، فداکاری نشان می دهد که مـا در حال انجام کارهای خوب هستیم - که البته برای کانت قابل قبول نیست ، بـا توجـه بـه اینکـه فقط اصل اساسی اعمال ، هر چه باشد، محتوای تجربی آن ها می توانـد ارزش اخلاقـی آن هـا را تعیین کند.