خلاصة:
یکی از مسائل مورد توجه در تحقیق پیرامون زندگانی بزرگان و شعرا بحث مذهب و جهان بینی آنهاست.
حکیم فردوسی یکی از این بزرگان است که بحث های فراوانی پیرامون مذهب او شده است. ضرورت بحث از
جهان بینی و مذهب فردوسی به دلیل جعل و تصرفاتی است که از سوی بعضی از افراد ناآگاه یا سودجو در
زندگانی او داخل شده است. فردوسی در ابیاتی از دیباچه شاهنامه به بیان مذهب خود می پردازد و درآن
ابتدا پیامبراسلام را مدح و راه رستگاری را در پیروی از او می داند و بعد از آن با اشاره به چند حدیث
معروف، وصی و جانشین پیامبر را حضرت علی و خودش را نیز شیعه زاد و خاک پای او می داند. و نیز آنچه
که از منابع کهن نزدیک به عصر فردوسی و سخنان تذکره نویسان و مورخین بعد از او تا زمان حال فهمیده
می شود، اسلام باوری وتشیع او است و این منابع بر این مطلب متفق القول اند و این شهرت فردوسی به
تشیع در اعصار بعد از او را می فهماند.