خلاصة:
نظریه تنظیم دقیق کیهانی، نظریهای نو در کیهانشناسی الهیاتی است که در دهه های اخیر،
خداباوران با دیدگاهی علم مدارانه به استنتاجات و ارائة دلایلی بر اساس آن بر اثبات وجود خداوند
نموده اند. مقالة حاضر به بیان دیدگاه های یکی از منتقدان این نظریه و تقریر خداباورانه از آن، یه
نام ویلیام استنگر پرداخته و میکوشیم تا با ارائة انتقاداتی علمی و الهیاتی، دلایلی بر رد ادعاهای
او بیاوریم. این مقاله بر آن است تا نشان دهد که در برداشتهای الهیاتی از نظریه های علمی، باید
جانب احتیاط را گرفت و در کنار آن توجه داشت که ایرن نظریه ها در تقویت نگرش معنوی و
خداباورانه به جهان و برقراری هر چه محکمتر رابطة علم و دین نقشی پررنگ داشته اند.
ملخص الجهاز:
حال اين سوال براي خواننده ي کتاب استنگر مطـرح مـيشـود کـه اگـر او ثوابـت ، نسبت ها، مدل ها و قوانين فيزيکي و روابط رياضي حاکم بر آنها را صرفا قراردادي بين آحاد بشر که مبتني بر تمام آنچه که واقعيت است ، نميدانـد و از جـنس سـاخته هـاي مصنوعي که قابل تغيير و بازنگري هستند قلمداد ميکند، پس چه پايه و معياري بـراي ادعاهاي خود او که بر اساس همين مباني و قراردادها ارائه ميشود، وجود دارد؟ بر اين اساس آنچه که از ديدگاه او علمي عنوان ميشود نيز اساسي نخواهد داشت ، چرا که اين ادعاي او، زيربناي فرضيات خود او را نيز متزلزل ميکنـد.
» کريگ و دسوزا هردو، از مطلبي که هاوکينگ هفت صفحه بعد درباره ي اينکه چـرا هيچ تنظيم دقيقي نياز نبوده است ، بيان ميکند، صرف نظـر کرده انـد، کـه آن مطلـب چنين است : «نرخ انبساط عالم بصورت اتوماتيک ، بسيار نزديک به نرخ بحراني تعيين ِ شده توسط چگالي انرژي عالم خواهد بود، که اين مطلب نشان ميدهد که چـرا نـرخ انبساط عالم ، بدون نياز به فرض اينکه نرخ اوليه آن بصورت دقيق تعيين شـده اسـت ، خيلي نزديک به مقدار بحراني است .
استنگر ادعا ميکند از آن جا که جهان اوليه به صورت يـک سـياهچاله آغـاز شـده است ، بالاترين آنتروپي ممکن را براي چيزي به آن انـدازه داشـته اسـت و بنـابراين در محتمل ترين (و از اين رو در حداقل گزيدگي و ويژه بودن ) حالت بوده است .