خلاصة:
ادبیات تطبیقی علاوه بر مطالعه رابطهی ادبیات ملتهای مختلف با یکدیگر، وارد حوزه رابطه ادبیات با دیگر علوم انسانی نیز میشود. یکی از این علوم، روانشناسی است که در دهههای نخستین قرن نوزدهم پای به عرصه ادبیات گذاشت و نوعی نقد را تحت عنوان «نقد روانشناختی ادبیات» یا «نقد روانکاوانه» پدید آورد. از جمله نظریههای کاربردی در زمینه نقد روانکاوانه، نظریهی شخصیت فردنگر «آلفرد آدلر» روانشناس اتریشی است که جنبه اجتماعی در آن غلبه دارد و چکیدهی نهایی آن عبارت است از اینکه انسان عضو مهمی از سیستم اجتماعی است و شخصیتش در همین چارچوب شکل میگیرد. تشابهاتی میان شخصیت اصلی دو داستان «ویلانالدوله» محمدعلی جمالزاده و «شورتی» میخائیل نعیمه از منظر نقد روانکاوانه وجود دارد که زمینه تطبیقی آنها براساس نظریه فردگرای آلفرد آدلر را فراهم میآورد؛ بنابراین در این پژوهش با هدف شناخت هرچه بیشتر دو نویسنده و داستانهای آنها، تلاش میشود شخصیت اصلی آنها با روش توصیفی- تحلیلی و در چارچوب مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی و البته براساس نظریهی روانشناختی فردنگر آلفرد آدلر بررسی تطبیقی شود. نتایج تحقیق نشان میدهد که شخصیت هر دو داستان تحت تأثیر محیط و شرایط اجتماعی شکل گرفته است. تحقیق همچنین عقدهی حقارت شدید ویلانالدوله و شورتی را نشان داد که در ویلانالدوله ناشی از نازپروردگی و غفلت و در شورتی، از مشکلات جسمی و عضوی نشأت میگیرد. شخصیت دو داستان دو مسیر متفاوت را برای رسیدن به غایت نهایی دنبال میکند که در ویلانالدوله، این غایت، موفقیت و مصلحت شخصی و در شورتی، موفقیت جمعی و مصلحت اجتماعی است.
One of the applied theories in the field of psychological criticism is the theory of Alfred Adler. There are similarities between the main characters in the “Weelan al-Dawla” by Muhammad Ali Jamalzadeh and “Shurti” by Mikhail Naima from the viewpoint of psychological criticism, which provides a basis for their comparison according to Adler's individual theory. Therefore, this study aims to further acquaintance with the authors and their short stories and seeks to examine their main characters according to the descriptive and analytical method and within the framework of the American School of Comparative Literature and of course based on Adler's psychological theory of personality. The results showed that the character of the two stories is formed under the influence of the environment and social conditions. The research also showed the severe contempt complex of “Weelan al-Dawla” and “Shurti”, that in “Weelan al-Dawla “returns to tenderness and neglect, while in Shorti it arises from physical problems. The character of the two stories follows two different paths to reach the final goal,