خلاصة:
اندیشه حقوق طبیعی در گذر تاریخ» تحولات شگرفی به خود دیده است. زمانی مبانی نظری دولتملتهایی از امریکا تا اروپا و آسیا را شکل داد و زمانی دیگر کمفروغ گشت و کنج عزلت گزید. در همه این سالها اما حقوق طبیعی پابرجا بود؛ تغییر نکرد و تبدیل نشد؛ اما در بازههای زمانی مختلف تفسیر شد و بدینگونه» قرائتهای مختلف از آن شکل گرفت. در این میان پرتوهایی از نظریه حقوق طبیعی در مبانی نظام حقوق اسلامی و بهویژه اندیشه حقوق شیعی به چشم میخورد. دستاورد تطبیق این دو نظام حقوقی میتواند منشا و مبنای حقیقی برای پاسداری از حقوق بنیادین انسانی را قدری روشن کند؛ اینکه مبنای عادلانه یا ناعادلانه بودن یک قانون چیست و چرا باید از قانونی تبعیت کرد یا نسبت به آن بیاعتنا بود. امروز فایده مطالعه تطبیقی بر هیچ پژوهشگری پوشیده نیست و روش این پژوهش نیز بر حقوق تطبیقی استوار است؛ حقوقی که در پژوهشهای راجع به تاریخ» فلسفه یا نظریه کلی حقوق به کار میرود. ابزار تطبیق برای این پژوهش» منابع مکتوب شامل کتاب و مقاله بوده است. مقایسه و مقابله حقوق طبیعی و جایگاه آن در اندیشه حقوق شیعی میتواند مفاهیم پنهان را بر ما عرضه کند اندکی از فاصله میان ما و حقیقت بکاهد. تمایز اصلی میان نظر فقهای مسلمان شیعه و فلاسفه حقوق طبیعی در آن است که به عقیده گروه اول اعتبار احکام عقلی به لحاظ بدیهی یا فطری بودن نیست» بلکه به سبب دلالتی است که به احکام شرعی دارد. تحلیل علمای اصول امامیه بر این است که عقل کاشف از حکم شرع و در نتیجه قواعد فطری متکی به مذهب است. برخی حقوقدانان معاصر ایران؛ این تمایز را امتیازی برای نظر فقهای شیعه قلمداد کردهاند.