خلاصة:
قرآن کریم بر اساس شناخت ماهیت انسان، اهداف و ارزشهایی که برای او ترسیم میکند، در تبیین کجروی عوامل متعدد روانشناختی، اجتماعی، حتی فیزیکی و متافیزیکی را دخیل میداند. با وجود تأکید محوری قرآن بر شخصیت و ویژگیهای روانی آدمی از قبیل عقل، غضب، شهوت و همچنین نقش شیطان در این زمینه، سبب نشده است که توجه قرآن به نقش عوامل اجتماعی کم شود. در این نوشتار به بعضی از متغیرهای اجتماعی که در کجروی انسان نقش دارند، با توجه به الهام از آیات قرآن کریم اشاره شده است. از قبیل: همنشینی با افراد و گروه منحرف؛ نقش گروه مرجع و نخبگان جامعه؛ نقش نابسامانی اجتماعی و وضعیت آنومی؛ تأثیر کاهش نظارت و کنترل اجتماعی؛ نقش تعارض فرهنگی و ساختار اجتماعی آسیب ساز جامعه.
ملخص الجهاز:
"یک گروه از ناهنجاری محسوب شوند، باعث تسریع وقوع کجروی خواهند شد، ولی در صورتی که افراد مهم یا ارزشهای یک گروه بهنجار بوده و مطابق ارزشهای انسانی باشند، لکن فرد آنها را در خود درونی نکند، در این صورت کنترل درونی انجام نگرفته و زمینه انحراف فراهم خواهد شد.
اگر روابط اجتماعی به گونهای باشد که اجازه کجروی را به افراد بدهد و آنها با کمال بیتفاوتی شاهد ناهنجاری یکدیگر باشند، چنین ساختار ناسالمی آمادگی برای هر نوع کجروی را دارد؛ لذا قرآن کریم امتهای پیشین را مورد مذمت قرار میدهد که چرا از فسـاد و منکرات جلوگیری نکردنـد، تـا مانع از عذاب الهی شوند: «فلولا کان من القرون من قبلکم اولوا بقیة ینهون عن الفساد فی الأرض الا قلیلا ممن انجینا منهم»، 1 «پس چرا از میان امتهای قبل از شما (که به عذاب الهی هلاک شدند) گروهی باقی نماندند تا از فساد در زمین جلوگیری کنند، مگر قلیلی از آنها که ما نجاتشان دادیم».
همان طوری که تکبر و خودبزرگبینی به عنوان متغیر مستقل روانی نقش مهمی در انحراف دارد، جلوههای اجتماعی آن معمولا در ابعاد سیاسی جامعه بروز میکند، لذا نقش چشمگیری در انحرافات اجتماعی ایفا میکند، بدین جهت قرآن کریم در مقابل مستکبرین که در رأس هرم سیاسی و اجتماعی جامعه بوده و نهادهای مختلف را تحت تأثیر خود قرار میدهند، مستضعفین را یاد میکند که تحت تأثیر فشار ساختاری ناشی از وجود مستکبرین، تابع آنها شده و هنجارهای آنان را میپذیرند: «..."