ملخص الجهاز:
"آن سال دانشآموزی از آبادان برای ثبتنام در پایهء اول به مدرسهء ما آمده بود.
متأسفانه هر وقت آژیر قرمز به صدا در میآمد،او با سرعت تمام به قصد فرار از مدرسه و پیوستن به خانواده و مادرش به سمت در خروجی مدرسه میرفت و از همهء دانشآموزان ناآرامتر بود.
روزی در مراسم صبحگاه او را دیدم که باز هم دیرتر از همه به مدرسه آمده و همراه مادرش در گوشهای از حیاط ایستاده بود.
به دانشآموزان معرفیاش کردم و گفتم که قرار است هر وقت من دیر به مدرسه رسیدم و نتوانستم زنگ آغاز صبحگاه را بزنم،او به جای من این کار را انجام دهد،یا در زمانیکه معلم هنوز در کلاس حاضر نشده،او مسئول برقراری نظم در کلاس باشد.
دو سه روز بعد،وقتی طبق معمول قبل از آغاز صبحگاه به مدرسه آمدم،روی میزم سبد گل زیبایی دیدم که روی آن کارتی بدون نام و نشان نصب شده بود."