خلاصة:
هدف: در این پژوهش سلامت روانی مادران دارای کودکان دچار اختلال روانپزشکی با سلامت روانی مادران کودکان بدون شکایت روان شناختی مقایسه شده است.
روش: با بهرهگیری از روش نمونه گیری در دسترس 57 نفر از مادران کودکان دچار اختلال روانپزشکی و 56 نفر از مادران کودکان بدون شکایت روان شناختی انتخاب و از نظر برخی متغیرهای جمعیت شناختی با یکدیگر همتاسازی شدند. برای گردآوری دادهها پرسشنامهی 28 سوالی سلامت عمومی بهکار برده شد و تحلیل دادهها بهکمک تحلیل واریانس چند متغیره انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات مادران کودکان دچار اختلال روانپزشکی در خرده آزمونهای نشانگان جسمانی، نشانگان اضطرابی، کارکرد اجتماعی و نشانگان افسردگی بیشتر از میانگین نمرات مادران کودکان بدون شکایت روان شناختی است و این تفاوت در نشانگان اضطرابی بیشتر میباشد.
نتیجه: مادران کودکان دچار اختلال روانپزشکی در مقایسه با مادران کودکان بدون شکایت روان شناختی از افسردگی و اضطراب بیشتر و کارکرد اجتماعی و سلامت جسمانی پایین تری برخوردارند.
ملخص الجهاز:
"یافتهها:نتایج نشان داد که میانگین نمرات مادران کودکان دچار اختلال روانپزشکی در خرده آزمونهای نشانگان جسمانی، نشانگان اضطرابی،کارکرد اجتماعی و نشانگان افسردگی بیشتر از میانگین نمرات مادران کودکان بدون شکایت روانشناختی است و این تفاوت در نشانگان اضطرابی بیشتر میباشد.
(1)- Bosquet (2)- Egeland (3)- Jones (4)- Forehand (5)- Brody (6)- Armistead (7)- Hammen (8)- Zima (9)- Wells (10)- Benfamin (11)- Duan (12)- Welner (13)- Rice (14)- Rutter (15)- Quinton (16)- Miller (17)- Warner (18)- Wickramaratne (19)- Weissman (20)- Hodes (21)- Garralda (22)- Rose (23)- Schwartz (24)- Streisand (25)- Rodrigue (26)- Houck (27)- Gragam-Pole (28)- Berlant (29)- Vance (30)- Morse (31)- Jenney (32)- Eiser (33)- Shu (34)- Lung (35)- Chang (36)- autistic نظر به اهمیت وضعیت روانشناختی مادر در سلامت روانی کودک و کمک به ارتقای سطح سلامت مادران،آگاهی از سلامت روانی مادران کودکان دچار اختلال روانپزشکی ضرورت دارد.
با توجه به یافتههای پژوهش حاضر و سایر پژوهشها(برای نمونه برسلا14 ،دیویس15 و پرابوکی16 ، 1987؛وایزمن و جنس17 ،2002؛موری18 ،ولگار19 ، (1)- Guethmundsson (2)- Tomasson (3)- Last (4)- Hersen (5)- Kazdin (6)- Francis (7)- Grubb (8)- Mcloyd (9)- Jauaratne (10)- Ceballo (11)- Borquez (12)- Mufson (13)- Aodala (14)- Breslau (15)- Davis (16)- Prabucki (17)- Jensen (18)- Murray (19)- Woolgar کوپر1 و هیپول2 ،2001)مبنی بر احتمال بیشتر بروز اختلالهای اضطرابی و افسردگی در مادران کودکان افسرده و نقش مداخلههای روانپزشکی به صورت آموزش بهداشت روانی(اصغر نژادفرید،1377)،گروه درمانی(مکنامی3 ،لیپمن4 و هیکز5 1995)و حتی آموزش یک جلسهای به مادران(کوورلی6 ،گارالدا و بومن7 ،1995)در کاهش استرس،افزایش اعتماد به نفس و عملکرد بهینهی خانواده،میتوان گفت که برنامههای آموزشی برای کاهش اثر اختلالهای روانی مادران و کودکان بر سلامت روانی یکدیگر ضرورت دارد."