خلاصة:
انتقال هر نوع اخبار، اطلاعات و امور محسوس (از وقایع، رویدادها، حوادث یا حتی شایعات) در سطحی خرد یا کلان، از هر مکان (کوچک، بزرگ و گسترده)، به کسی که متقاضی آن است را میتوان نوعی راپرت یا گزارش تلقی کرد. از زمان حکومت ناصرالدینشاه که ثبات بیشتری بر قدرت سیاسی و نظام داخلی حاکم شد و رصد و انتقال اطلاعات، اخبار و امور محسوس - به یمن برقراری خطوط تلگراف توسط دولت انگلستان در برخی نقاط از یک طرف، و ساماندهی نظام پست - نسبت به گذشته سرعت گرفت؛ تغییر محسوسی در نوع گزارشنویسی حکومتی و غیر از آن ایجاد شد. در این پژوهش سعی شده است که با بررسی اسناد و راپرتهای (گزارشهای) بهجا مانده از دورۀ ناصری تا پایان حکومت قاجار، ساختار و ارکان گزارشها با روش تحلیل محتوا مشخص گردد. از تامل در گزارشهای منتشره مشخص شد که محدودۀ تمامی اخبار و اطلاعات رصدشده از حیطۀ یک شهر بزرگ مثل تهران، شیراز و استرآباد خارج شده و به سطح یک ایالت و اطراف آن تسری یافته، و بخشی از وظایف راپرتچی بین ماموران یا مخبران، منشیان و کاتبان تقسیم شده است. همچنین موضوع گزارشها در این دوره عموما به چهار ژانر اصلی تقسیم میشد: گزارشنویسی درخواستی یک دولت خارجی، گزارشنویسی پلیسی، گزارشنویسی محلی یا منطقهای و گزارشنویسی دعاوی و شکایات محلی.
The report can be defined as follows: the transmission of any kind of news and information (from events, happenings or even rumors) on a micro or macro level, from any place (small, large and wide) , to the person requesting. Since the reign of Nasser al-Din Shah that more stability in the internal system was ruled and also monitoring and transmitting information and the news got faster compared to the past -Due to the establishment of telegraph lines by the British government on the one hand, and the reorganization of the postal system- there was a noticeable change in the type of government reporting and so on. This research has tried that to determine the structure and elements of the reports by studying the documents and reports left from the Nasserite period to the end of the Qajar period by content analysis method. It was determined from the published reports that the scope of the news and information monitored had changed from large cities like Tehran, Shiraz and Astarabad and has spread to the state level and beyond and part of the reporting duties are divided between agents or informants, secretaries and scribes. Also, the subject of reports in this period was generally divided into four main genres: reporting requested by a foreign government, police reporting, local or regional reporting, and reporting local lawsuits and complaints.
ملخص الجهاز:
همچنین میتوان حدس زد که با توجه به محدودیت زمان از سویی و وسعت مکان از سوی دیگر و نیز حجم اطلاعات واصله، این احتمال وجود داشت که همۀ امور رصدشده توسط مأموران و مخبران مکتوب نشده باشد، بنابر این، برخی اطلاعات شفاهی یا گفتاری عنوان میشدند که البته در چنین مواقعی منشیان و کاتبان موظف به ثبت و ضبط بودند.
همچنین با بررسی راپرتها میتوان درک کرد که ادارۀ نظمیه فارس علاوه بر مأموران و مخبران روال معمول، از گروه مخصوص دیگری که احتمالاً متبحر و آموزشدیده بودند در دستگاه خود برای رصد برخی اطلاعات خاص استفاده میکردند که در راپرتها تحت عنوان "مفتش مخفی" قید شدهاند و گزارشات این گروه بهطور جداگانه و تحت عنوان "راپرت مفتش مخفی" مطرح شده است.
از راپرتهای منتشره میتوان چنین استنباط کرد که ظاهراً وقتی منطقۀ تحت رصد گسترش مییافت، ظاهراً حجم و مسئولیت کار از عهدۀ یک یا دو نفر خارج بود، بنابر این، استفاده از افراد بیشتر ضرورت مییافت و راپرتچی اختیار آن را داشت که بر مبنای تشخیص و صلاحدید خود و احتمالاً با تأیید متقاضی، از وجود منشیان و کاتبان برای ثبت و ضبط گزارشات واصله در داخل دستگاه خود بهره گیرد.
در کتاب زير پوست شهر که بنابه درخواست عبدالحسینمیرزا فرمانفرما (متقاضی) حاکم فارس و توسط نظميه (راپرتچی) رصد شده بود، احتمالاً اجزای ادارۀ نظمیۀ شیراز مسئولیت رصد اطلاعات (مأموران و مخبران) را داشتند و بخش دیگر اجزای ادارۀ نظمیه (منشیان و کاتبان) مسئولیت ثبت و ضبط گزارشات را داشتند و تمامی این اجزا بخشی از دستگاه زیر نظر حکمران بودند.