خلاصة:
رهیافت به تاریخ معماری خانگی ایران با نظر به تاریخ اجتماعی آن بهمنزلۀ دانشی میانرشتهای هنوز نوپاست؛ در حالی که شواهد مرتبط با معماری خانهها در میان منابع تاریخی کم نیست. راه منطقی برای این کار فهم و ایضاح روشها و اسباب مورخانی است که تاریخ اجتماعی معماری نوشتهاند. در این پژوهش نخست از راه نقد درونی متن یکی از تاریخنامههای معتبر اجتماعی معماریِ غرب، دربارۀ خانه و زندگی خانگی، برخی مفاهیم آشنا در حوزۀ علوم اجتماعی شامل خانوار و خانواده، جنس و جنسیت، قدرت و منزلت، تحرک اجتماعی در نسبت با معماری خانههای حومۀ شهری انگلیسی و طرز کار به دست آمد؛ سپس برای سنجش امکان کاربست این رویکرد در تاریخنویسی اجتماعی معماری ایران، این مفاهیم به متونی مرتبط با زندگی خانگی در تهران قاجاری عرضه شد. تکیه بر شواهد تاریخی مبتنی بر این متون حکایت از آن دارد که با ملاحظاتی علمی، میتوان برخی از دستمایههای نظری و روشهای دانشوران علوم اجتماعی را برای بسط دیدگاهها و تفسیرهای تاریخی از معماری ایران نیز به خدمت گرفت. دستیافت به این هدف مستلزم آن است که منابع تاریخی هر دوره ــ در اینجا قاجاریان ــ را از حیث شواهدی که از هر دو مقولۀ گروههای اجتماعی و معماری به دست میدهند، از نو خواند. علاوه بر این برخی محددیتها در مواجهه با این موضوع هست که به تفاوت در ماهیت اجتماعی و فرهنگی دو جامعۀ انگلیس و ایران مربوط است.
Approaching the history of Iran's domestic architecture with regard to its social history is still a nascent interdisciplinary knowledge; While the evidence related to the architecture of the houses is not lacking among the historical sources. The logical way to do this is to understand and explain the methods and tools of historians who wrote the social history of architecture. In this research, firstly, through internal criticism of the text of one of the authentic social histories of Western architecture, about the house and domestic life, some familiar concepts in the field of social sciences including household and family, sex and gender, power and dignity, social mobility in relation to the architecture of houses. The English suburbs and manners were obtained; Then, to measure the possibility of applying this approach in the social historiography of Iranian architecture, these concepts were presented to texts related to domestic life in Qajar Tehran. Relying on the historical evidence based on these texts indicates that with scientific considerations, some of the theoretical tools and methods of social science scholars can be used to develop historical views and interpretations of Iranian architecture. Achieving this goal requires re-reading the historical sources of each period - here the Qajars - in terms of the evidence they provide from both the categories of social groups and architecture. In addition, there are some specifics in facing this issue, which is related to the difference in the social and cultural nature of the British and Iranian societies.
ملخص الجهاز:
در این پژوهش نخست از راه نقد درونی متن یکی از تاریخ نامه هـای معتبـر اجتماعی معمـاری غـرب ، دربـارۀ خانـه و زنـدگی خـانگی ، برخـی مفـاهیم آشـنا در حـوزۀ علوم اجتماعی شامل خانوار و خانواده ، جنس و جنسیت ، قدرت و منزلت ، تحرک اجتماعی در نسبت با معماری خانه های حومۀ شهری انگلیسی و طرز کار به دست آمد؛ سپس برای سنجش امکان کاربست این رویکرد در تاریخ نویسی اجتماعی معماری ایـران ، ایـن مفـاهیم بـه متـونی مرتبط با زندگی خانگی در تهران قاجاری عرضه شد.
مقدمه بناهای به جامانده از گذشته های دور، از آنجا که آینۀ اوضاع هر فرهنگ و جامعه اند، همـواره در شمار شواهدی معتبر برای اهل تاریخ بوده اند؛ اگرچه گونه بناهای معماری ــ به خصوص خانه ها ــ را به درستی می توان ظرف زندگی گروه های اجتمـاعی و تـاریخ مـردم دانسـت ، بـه نـدرت تحلیلی نظام مند از طرز تحول زندگی خانگی در نسبت با تحول معماری ، چیدمان فضایی ، معنا و کاربست فضاهای مشترک و خصوصی و فعالیت های روزانه در حوزۀ تـاریخی ایـران انجـام شده است .
از راه های منطقی و مطمئن برای دست یافت به این منظور بررسـی و نقـد تاریخ نامه هایی است که مورخان آنها ادعای چنین رویکردی دارند، یا اهـل نظـر کـار ایشـان را تاریخِ اجتماعی معماری دانسته انـد؛ مـورخ انگلیسـی ، مـارک ژیروئـار ( -١٩٣١ ,Mark Girouard ٢٠٢٢)، و اثر معتبرش ، زندگی در خانۀ حومـۀ شـهری انگلیسـی : تـاریخ اجتمـاعی و معمـاری (١٩٧٨)١، نمونه ای درخور از چنین خصوصیتی است .