خلاصة:
در سالهای اخیر نظامهای آموزشی با فقر تفکر در فراگیران مواجه هستند و بسیاری از صاحبنظران تربیتی علت این امر را نتیجة حاکمیت روشهای سنتی و استفادهنکردن از روشهای تدریس فعال در کلاسهای درس میدانند. بیشتر روشهای رایج و نسبی آموزش» شیوة یکسانی را نسبت به تمام فراگیران به کار میبرند و تلاشی برای شناخت ظرفیتها و میزان رشد شناختی فراگیران خود انجام نمیدهند. پژوهش حاضر به روش مروری کتابخانه ای انجام شده است که هدف از آن بررسی آموزش به روش معکوس در یادگیری دانش آموزان بود. نتایج پژوهش نشان می دهد که روش تدریس معکوس رویکردی تلفیقی است که دانش آموز را در دو محیط داخل و خارج از کلاس هدف قرار می دهد. این در حالی است که در کلاس معکوس طراحی آموزش معلم» از کلاس آغاز می شود در بیرون از کلاس ادامه می یابد و دوباره به کلاس بازمی گردد . یادگیری و کسب اطلاعات جدید و آموزش در خانه انجام می شود اما تکالیف و رفع اشکال در کلاس درس با حضور معلم صورت می گیرد.