خلاصة:
اصل «شفقت» و مهروزی یکی از مهمترین مفاهیمی است که در عرفان و تصوف ایرانی بر آن تاکید فراوان رفته است. مفهوم «عشق» نیز پیوندی ریشهای با مفهوم «شفقت» دارد. این مفهوم از همان آغاز، صرفا به عشق میان خالق و مخلوق محدود نمیشد، بلکه مفهوم «شفقت بر خلق» را در دل خود جای داده بود. سعدی شیرازی نیز بهعنوان شخصی دانشور و اهل فضل و ادب که در بسیاری از علوم زمانه خود از جمله؛ فلسفه، کلام و عرفان، تبحری ستودنی داشت، بهغیر از موارد متعدد و پراکندهای که به موضوع «شفقت» پرداخته است، در یک فصل از «بوستان» بهطور خاص و متمرکز به مفهوم «احسان» که اصطلاح دیگر همان «شفقت بر خلق» است، پرداخته است که در ادامه سخن، به نکاتی پرداخته میشود که سعدی در باب «شفقت» به ما میآموزاند.
ملخص الجهاز:
سعدی شیرازی نیز بهعنوان شخصی دانشور و اهل فضل و ادب که در بسیاری از علوم زمانه خود از جمله؛ فلسفه، کلام و عرفان، تبحری ستودنی داشت، بهغیر از موارد متعدد و پراکندهای که به موضوع «شفقت» پرداخته است، در یک فصل از «بوستان» بهطور خاص و متمرکز به مفهوم «احسان» که اصطلاح دیگر همان «شفقت بر خلق» است، پرداخته است که در ادامه سخن، به نکاتی پرداخته میشود که سعدی در باب «شفقت» به ما میآموزاند.
درآمد سعدی شیرازی نیز بهعنوان شخصی دانشور و اهل فضل و ادب که در بسیاری از علوم زمانه خود از جمله؛ فلسفه و کلام و عرفان، تبحری ستودنی داشت، بهغیر از موارد متعدد و پراکندهای که به موضوع «شفقت» پرداخته است، با توجه به اهمیتی که برای این موضوع قائل بوده است، در یک فصل از «بوستان» بهطور خاص و متمرکز به مفهوم «احسان» که اصطلاح دیگر همان «شفقت بر خلق» است پرداخته است.
مثالی که او مطرح میکند این است که در مقابل چشمان یتیمی فرزند خویش را نوازش کنیم و مورد محبت بسیار قرار دهیم: چو بینی یتیمی سرافکنده پیش, مده بوسه بر روی فرزند خویش (همان: 255) هرچند که این عمل ما به ظاهر مصداق احسان و مهر نسبت به فرزند خویش است، اما از آن حیث که در موقعیتی صورت میگیرد که موجب حسرت انسانی دیگر میشود و روان او را به خاطر فقدانی که با آن مواجه است، رنجور خواهد ساخت، بنابراین این عمل در واقع جنبهای از بیمهری در دل خود دارد.