خلاصة:
تجارب انسانی گواه آن است که دولتها به تنهایی نمیتوانند منافع و نیازهای عمومی جامعه را یکسره تامین کنند و نیز اهداف
رفاهی و عدالت را نیز محقق نمایند، لاجرم نیاز به فعال شدن بدنه اجتماعی و همینطور مشارکت داوطلبانهی مردم نیاز انکار
ناشدنی است . در حقیقت استفاده از ظرفیت عمومی به موازات اقدامات دولتی به انضمام عنصر مشارکت شهروندان در جوامع
توسعه یافته منجر به رفاه و بهبود نسبی و کیفیت زندگی مردم شده است. بازاریابی اجتماعی به پیشبرد اهداف اجتماعی و رفاهی
و ارتقاء میزان رفاه مشتری و جامعه توجه دارد. در بازاریابی اجتماعی هدف آن است که با کمک اصول و فنون بازاریابی تجاری
به نیازها و خواستههای گروه مخاطب توجه شود و با کاهش موانع و ترغیب آنان برای انجام یا ترک یک رفتار اجتماعی رفتار
مورد نظر بین آنها رواج یا کاهش یابد. به عبارت سادهتر بازاریابی اجتماعی کاربرد فنون بازاریابی در مسائل اجتماعی است تا در
افراد انگیزه انجام یا ترک عمل یا رفتاری را که در نهایت برایشان سودمند است ایجاد کند . بسیاری از مدیران سازمانها بازاریابی
اجتماعی را به عنوان یکی از شاخه های دانش بازاریابی به شمار میآورند آنها بر این عقیدهاند که مبحث بازاریابی اجتماعی مانند
مباحث دیگر بازاریابی نظیر رفتار مصرف کننده، مدیریت توسعه، محصولات جدید، قیمتگذاری و فعالیتهای ترفیعی و تشویقی
باید در حوزه بازاریابی تجاری مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. از این رو در رویکرد بازاریابی اجتماعی باید استراتژی بازاریابی
طوری تنظیم شود که خوشبختی مصرفکننده و اجتماع را فراهم کرده یا آن را بهبود ببخشد. بازاریابی اجتماعی آخرین و
جدیدترین مفهوم در میان فلسفه های پنج گانه بازاریابی میباشد و اخیرا این رویکرد در عرصه بهداشتی به صورت جدیتری
بررسی شده است. تا جایی که جذابیت مقوله بازاریابی اجتماعی سبب شده تا در دهه ۱۹۸۰ بانک جهانی، سازمان جهانی سلامت
و مرکز کنترل و پیشگیری بیماری در آمریکا ضمن بهره گیری از واژه بازاریابی اجتماعی به توسعه آن کمک شایانی کنند .