خلاصة:
قاعده ی الواحد به مثابه ی مقدسترین قاعده در فلسفه ی اسلامی پیشینهای در فلسفه ی یونان و دوره ی یونانی مآبی دارد . ملطائیان با طرح آرخه، درصدد ارجاع کثرات موجود در جهان به وحدت بودند و در این سنت نقدی که آناکسیماندروس به تالس در مورد آرخه بودن آب دارد، از نخستین صورتهای اجمالی قاعده است. در فلسفه ی هلنی نیز بنیان نظریه ی نحوه ی صدور فلوطین همین قاعده است. در این پژوهش ابتدا نظریه ی فیض فلوطین و کیفیت صدور عقل و نفس از احد فلوطین و تاثیر پذیری او از یونان سپس درایش او بر فارابی در مباحث چگونگی و مراتب صدور، مساله ی فیض، ضروری بودن خلقت، عقول عشره و واسطه گرفتن در نظام خلقت، بررسی میشود. بررسی پیشینه ی این قاعده آزمون خوبی در مقابل کسانی است که قائل به گسست میان فلسفه ی اسلامی و یونان هستند و از این نظر ما را در داوری میان نسبت میان فلسفه ی اسلامی و سنت یونانی مآبی یاری میرساند. فلسفه ی فارابی تحت تاثیر کتاب اثولوجیا آمیخته با سنت نوافلاطونی است واز این جهت صبغهای یونانی هلنی دارد. از آنجا که به دلیل تاثر فلوطین از یونان، فلسفه ی اورا یونانی مآبی مینامیم به دلیل تاثر فارابی از سنت یونانی مآبی در مساله ی فیض، میتوان قاعده ی الواحد در سنت اسلامی را قاعدهای یونانی مآبی، مآبی دانست