خلاصة:
سکوت یکی از مهمترین بنمایه های الاهیّات عرفانی، به نحو اعم، و الاهیّات سلبی، به نحو اخص، است. سکوت آخرین مرحلۀ کوشش عارف و الهیدان عرفانی در تلاش برای سخن گفتن از خداست. در این مرحله، تمام ترفندها و روشهای زبانی عارف رنگ میبازند. در نوشتۀ پیشرو به کارکردهای الاهیّاتی سکوت در آثار مولانا میپردازیم. در ابتدا به نقش محوری سکوت در آثار وی اشاره میکنیم. سپس به دلایل اخلاقی روانی و نیز دلایل زبانی معرفتی دعوت به سکوت در اندیشه و آثار این عارف می پردازیم. رابطۀ معکوس عقل و سخن گفتن، نجات بخشی خاموشی، پرهیز از پریشانی ضمیر و نیل به جمعیت خاطر به مدد خاموشی، مراعات حال مخاطب، رازپوشی، پرهیز از خاصیّت تخدیری سخنوری، و پرهیز از کبر از مهمترین دلایل اخلاقیروانی دعوت به سکوت است و ظرفیّت محدود زبان در بیان حقایق، بیان ناپذیری خدا و تلاش برای حفظ وحدت و رهایی از عالم مادّی، به طور اعم، و زبان بشری، به طور اخص، از دلایل زبانی معرفتی فراخواندن به خاموشی به شمار می آید. در بخش آخر این مقاله نیز چرایی سخن گفتن به رغم فراخواندن به سکوت را بررسی میکنیم. از مهمترین دلایل و علل سخن گفتن عارف و الهیدان، به رغم دعوت به سکوت، به مواردی همچون به سخن در آمدن عارف از جانب خدا، سخن گفتن به واسطۀ اضطراری درونی، سخن گفتن از سر عشق ورزی به خدا و خلق، جنبۀ تعلیمی سخن و ارائۀ قرینه ای بر بیان ناپذیری اشاره میتوان کرد