خلاصة:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر عوامل بافتی موثر مرتبط با همسالان بر اختلال نافرمانی مقابلهای و اختلال سلوک در کودکان بوده است. این پژوهش توصیفی از نوع کیفی می باشد. نمونه این پژوهش مشاهده ی کودکان و بررسی طیف های مختلف آن ها است. همه کودکان گاه از پیروی کردن امتناع میکنند و بسیاری از کودکان نیز برخی اوقات در دعواها مشارکت دارند همچنین بعضی از کودکان به دفعات دروغ می.گویند اگرچه این رفتارها نامناسب هستند ولی اگر تکرار نشوند و مجزا از هم به وقوع ،پیوندند از نظر بالینی به توجه اساسی نیاز ندارند. به هر حال زمانی که این رفتارها با همدیگر و به طور مکرر در یک کودک خاص مشاهده ،گردند جای نگرانی وجود دارد. در این فصل ابتدا به انواع مختلف رفتارهای مخرب و از نظر اجتماعی نامناسب می پردازیم، و سپس مجموعه رفتارهای مرتبط به هم یا مقوله های تشخیصی مجزا از هم را بررسی میکنیم. سرانجام درباره رفتارهای مناسبی که ممکن است در کودکان سازش نایافته و رشد نایافته به حساب آیند بحث میکنیم. پس میتوان گفت که مفهوم " عوامل بافتی موثر مرتبط با همسالان بر اختلال نافرمانی مقابلهای و اختلال سلوک در کودکان" - اگرچه اختلال نافرمانی مقابله ای و اختلال سلوک هر دو به هم ،مربوطند با هم تفاوتهایی هم .دارند ارتباط بین این اختلالها باید از دیدگاه تحولی در نظر گرفته شود با توجه به ارتباط بین نافرمانی مقابله ای و اختلال سلوک مطالعات پیش نگر نشان داده اند که بیشتر کودکان مبتلا به نافرمانی ،مقابله ای اختلال سلوک را پیدا نمیکنند برخی مطالعات طولی نشان داده است که در برخی موارد بین کودکان مبتلا به اختلال سلوک از نوع شروع زودهنگام فقدان تداوم مشکلات سلوک از کودکی تا بزرگسالی وجود دارد؛ این کودکان گروه با مشکلات سلوک محدود به دوره کودکی نامیده میشوند- بواقع دراین تعریف رابطه معنادارمورد تایید قرار گرفته است. در این تحقیق کیفی به جای تکیه بر یک منبع داده واحد، اسناد و کتاب ها و منابع زیادی مورد کاوش قرار گرفتند