خلاصة:
دغدغة اصلی والدین مسلمان تربیت فرزندان با الگویی اسلامی است. پژوهش حاضر با هدف یافتن الگوی فرزندپروری اسلامی با بررسی منابع اسلامی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی است که از طریق روش اسنادی و تحلیل محتوای کیفی برای بهدستآوری دادهها استفاده شد. از نظر هدف، این پژوهش ازجمله تحقیقات بنیادی است. با توجه به آموزههای اسلامی، الگویی اسلامی، متشکل از سه مولفة اصلی برای فرزندپروری بهدست آمد: ۱. تکریم بهعنوان بعد عاطفی ـ معنوی؛ ۲. تادیب بهعنوان بعد رفتاری؛ ۳. تعلیم بهعنوان بعد شناختی. این الگوی تربیتی هدفمند بوده و با توجه به موضوع بحث (تربیت فرزند صالح) بهدست آمده است. این نوع طراحی، مبتنی بر الگوی زمینهای فرزندپروری دارلینگ استینبرگ است. علاوه بر این الگو، زیرشاخههایی نیز برای هریک از این مولفهها بهدست آمد.
The primary concern of Muslim parents is raising their children according to Islamic guidelines. In their paper, the authors have aimed to find an Islamic parenting model by examining Islamic sources. The method adopted is a descriptive-analytical one, utilizing documentary methods and qualitative content analysis to collect data. In terms of purpose, this research is considered a fundamental study.
As per the Islamic teachings, an Islamic parenting model consisting of three main components is identified: 1. Respect as an emotional-spiritual dimension; 2. Discipline as a behavioral dimension; 3. Education as a cognitive dimension. This purposive parenting model is derived considering the topic under discussion (raising righteous children). This type of design is based on the Darling-Stienberg contextual parenting model. In addition to this model, subcategories were also identified for each of these components.
ملخص الجهاز:
سبک فرزندپروری منظومهای است از نگرش دربارة فرزند، برنامههای رشد و تحول، نحوة برقراری ارتباط و تعامل با فرزند، شیوة کنترل و مراقبت فرزند و جو عاطفی حاکم بر فضای رفتاری والدین، و کیفیت و چگونگی پاسخهایی که والدین در مقابل رفتارهای فرزندان در شرایط مختلف ارائه میدهند.
بامریند طبقهبندی ارائهشده در سبک پیشنهادی خود را با توجه به رفتارهای والدین طراحی کرده بود که این رفتارها شیوهها را نیز شامل میشد؛ به همین دلیل دارلینگ رفتار را به نگرش و اهداف والدین تبدیل کرد (دارلینگ و استینبرگ، ۱۹۹۳).
این در حالی است که هدف از ارائة سبک تربیتی اسلامی، اکتشاف محیط والدین نیست؛ بلکه مهم، اکتشاف یک تعامل جامع در برقراری ارتباط والد کودک است که در آن، نیازهای اساسی کودک از نظر اسلامی مدنظر قرار گیرد و حقوق او تأمین شود.
برای دستیابی به الگوی مدنظر، در ابتدا هدف اصلی از تربیت فرزند در آموزههای اسلامی مشخص شد؛ آنگاه با توجه به این هدف، شیوههای عملی و سپس سبک متناسب با آن، توصیف و تبیین گردید.
علاوه بر آنچه گذشت، حدیثی از پیامبر گرامی اسلام( نیز دربارة اهمیت تکریم فرزند نقل شده است که فرمودهاند: فرزندان خود را گرامی بدارید و آنان را نیکو تربیت کنید تا مورد بخشش الهی قرار گیرید (مجلسی، 1403ق، ج 101، ص 95).
در انتهای این بحث، اشاره به این نکته حائز اهمیت است که هرچند در آیات و روایات دربارة مفهومهای دیگری نیز تأکیداتی وجود دارد، اما با توجه به همة آنچه ذکر شد، مجموعة تأکیداتی که برای این سه مؤلفه بیان شده است، در مورد سایر مفاهیم مرتبط با امر تربیت بهچشم نمیخورد.