خلاصة:
اهمیتی که حقوق بشر در جامعه بینالمللی دارد، موجب توسعه حقوق بینالملل و حقوق بینالملل بشر دوستانه شده است. هرچند که شناسایی حقوق به مفهوم امروزی در واژهها نمایان گردیده اما هر اقدامی که از بدو وقوع جنگها برای صلح انجام گردیده بخاطر بشریت و حق حیات آنها بوده است. در طول تاریخ بخاطر عدم وجود حقوق جنگ، جمعیت غیرنظامی همواره قربانیان اصلی مخاصمات بین قدرتها بوده و جنایتهای وحشتنکی علیه آنها انجام یافته است. و گاها اختلافات داخلی موجب قتل عام جمعیت غیر نظامی و سلب حقوق حقه آنها گردیده که در خلال جنگ جهانی دوم و حوادث تلخ دهه 90 میلادی در یوگوسلاوی سابق و رواندا موجب گردید که جامعه جهانی، جنایت علیه بشریت را مورد توجه قرار دهند. واژه جنایت علیه بشریت برای نخستین بار در منشور نورنبرگ برای محاکمه جنایتهای نازیها بگار گرفته شد و پس از آن نیز همواره در برخی از اسناد بین المللی دیده شده است تا اینکه در ماده 7 اساسنامه دیوانبینالمللی کیفری به ذکر مصادیق آن پرداخته و در پیشنویس کنوانسیون منع و مجازات جنایت علیه بشریت (2017) نیز بر آن تاکید شده است. در این مقاله سعی داریم اسناد بینالمللی حقوق بشری را مورد بررسی قرار داده و موارد نقض حقوق بشر در جنایت علیه بشریت را شناسایی کنیم. که با روش کیفی در تجزیه و تحلیل اطلاعات و مراجعه به اسناد بین المللی همچون اعلامیه جهانی حقوق بشر 1948، میثاق حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون منع و مجازات جنایت آپارتاید، کنوانسیون حقوق کودک دریافتیم تمامی مصادیق جنایت علیه بشریت، ریشه و منشاء حقوق بشری داشته که با نقض آنها تبدیل به جنایت شده است.