خلاصة:
هدف از این مقاله بررسی رابطه بین عملکرد اندازهگیری چند معیاره و بهبود عملکرد کسبوکار با استفاده از داده های خام جمع آوری شده از 33 شرکت تولیدی منتخب است.همچنین مدل MCPM اصلاح شده را به عنوان یک رویکرد موثر برای بهبود عملکرد کسبوکار شرکتهای تولیدی پیشنهاد میکند. مقاله تحقیق.دادههای اولیه و ثانویه با استفاده از پرسشنامه, مصاحبه و مشاهده سوابق جمعآوری شد.روش تحقیق, ارزیابی عملکرد کسب وکار شرکت های تولیدی نمونه شده و میزان استفاده از معیارهای عملکرد مالی حیاتی و غیرمالی (پیشرو) است. همبستگی مثبت بین عملکرد کسبوکار مالی و عملکرد شرکت MCPM شده است وضوح با استفاده از تحلیل ضریب همبستگی پیرسون نشانداده شدهاست. این مقاله نشان میدهد که شرکته ایی که عملکرد خود را با استفاده از معیارهای مهم مالی و غیرمالی اندازهگیری میکنند به عملکرد بهتر کسبوکار دست مییابند.با وجود اینکه شرکتهای خاصی در حال حاضر از معیارهای غیرمالی استفاده میکنند, محققان یاد گرفتهاند که این اقدامات غیر مالی با یکدیگر, اقدامات مالی و اهداف استراتژیک تلفیق نشده اند. این مقاله نشان میدهد که معیارهای عملکرد چند بعدی با گنجاندن شاخص کلیدی پیشرو برای پیشبینی محیط کسبوکار آینده ضروری هستند.اما اقدامات مالی مبتنی بر حسابداری هزینه کافی برای انجام این کار نیستند.این دادهها عملا با استفاده از تحلیل ضریب همبستگی پیرسون نشان داده میشوند. اهمیت معیارهای عملکرد چند بعدی برای بهبود کسبوکار در کشورهای در حال توسعه از جمله محققان بوده است.اصالت مقاله در پیشنهاد مدل MCPM آشکار است، با توجه به مشکلاتی که برخی شرکتهای تولیدی با آنها مواجه هستند که منجر به عملکرد پایین می شوند.