خلاصة:
قاعدهی «تسامح در ادله سنن» از قواعد مهم و موثر در ابواب مختلف فقه است که عمده دلیل و پشتوانه آن روایاتی مشهور به «اخبار من بلغ» است. فقهای شیعه رویکردهای مختلفی در مواجهه با این اخبار داشتهاند، بعضی از آنها با تکیه بر مقبولیت قاعده مذکور اجمالا اعتبار این احادیث را قبول کردهاند و بدون بررسیهای دقیق رجالی در اسناد، بنای خود را بر صدور آنها گذاشتهاند و برخی دیگر از فقها به شهرت و مقبولیت قاعده تسامح بسنده نکرده و اسناد این روایات را به طور جداگانه و دقیق بررسی رجالی کردهاند. از آنجا که در وثاقت برخی از راویان این اخبار، تردید وجود دارد، بررسی سندی و رجالی این روایات دارای اهمیت است. با هدف روشنتر شدن تعداد این احادیث و میزان اعتبار آنها با ابزار مطالعه کتابخانهای و روش توصیفی- تحلیلی این اعتبارسنجی انجام شده است؛ بدین ترتیب با بررسی رجالی-طبقاتی، تعداد واقعی اخبار من بلغ و دامنه اعتبار این اخبار به دست آمده است.
ملخص الجهاز:
پشتوانه اصلی و عمده دلیل این قاعده، احادیثی موسوم به «اخبار من بلغ» است که در میان فقهای شیعه رویکردهای متفاوتی درباره شیوه اعتبارسنجی این اخبار مشاهده میشود، بعضی از آنها با تکیه بر مقبولیت قاعده تسامح و تساهل در ادله سنن، اجمالا اعتبار این احادیث را قبول کردهاند و بدون بررسیهای دقیق رجالی در اسناد، بنای خود را بر صدور آنها گذاشتهاند، برخی دیگر به شهرت و مقبولیت قاعده ذکر شده بسنده نکردهاند و اسناد این روایات را به طور جداگانه و دقیق مورد بحث و بررسی رجالی قرار دادهاند.
علامه حلّی نیز بعد از نقل عبارت شیخ طوسی و ابن غضائری درباره احمد برقی با عبارت «و عندی أنّ روایته مقبولة» روایات او را مقبول دانسته است (حلی، خلاصة الاقوال، ۱۴۱۷ق: ص۷۶) و ابن داود حلی بعد از اینکه نام احمد برقی را در سه باب ممدوحین، ضعفاء و باب «فصل فیمن قیل إنه ثقة لکنّه یروی عن الضعفاء» ذکر میکند، در نهایت وثاقت وی را قوی میداند و مینویسد: «و یقوی عندی ثقته» (حلی، الرجال، ۱۳۴۲ش: ص۳۹).
«محمد بن مروان» بیش از یازده عنوان با این نام در شمار اصحاب امام باقر، امام صادق، امام کاظم و امام هادی علیهم السلام در کتب رجال ذکر شده است که برخی از این افراد ممدوح و برخی نیز مجهول هستند و این امر تصحیح سند را مشکل مینماید، از همین رو برخی در برابر سندی که به محمد بن مروان منتهی شود توقف کردهاند (کاظمی، هدایة المحدثین، ۱۴۰۵ق: ص۲۵۳) و آن را مجهول دانستهاند (مامقانی، تنقیح المقال، ۱۳۵۱ق: ج۳، ص۱۸۲) و برخی همچون علامه مجلسی این حدیث را بنا بر مبنای مشهور ضعیف دانستهاند (مجلسی، مرآة العقول، ۱۳۶۳ق: ج۸، ص۱۱۲).