خلاصة:
حرج مفهومی است که بعداز امتثال متعلق حکم واقع میشودنه قبل، خداونددرشرایط خاص (بیماری، فقر...) که مکلف درآن قرارمی گیرد، ازضررومفسده ایکه بعدازامتثال حکم برای وی ایجادخواهدشدخبیروآگاه است، لذا قبل ازایجادمفسده، بالاحرج، بانفی امتثال حکم شرعی، وتبدیل امتثال به عدم امتثال دفع مفسده فرموده است، مفهوم حرج دراین بیان زمانی حاصل میشود که مکلف باشرایط خاصی (مثل بیماری...)، امتثال حکم شرعی کندکه شارع امربه عدم امتثال فرموده (مقتضی)، لذا با این امتثال غیرشرعی مفسده ایجاد ودفع ایجادآن هم محال میشود (عدم مانع)، لذا به احساس مضیقه وتنگناکه دراثرعدم دفع مفسده ایجادمی شودحرج یا (گناه) باوجودمکلف بودن وعلم به حرمت داشتن) میگویند. وقتی خداوندبا لاحرج، امتثالحکم شرعی رانفیمی کند، یعنی آن امتثال حکم شرعی به عدم امتثالحکم شرعی تبدیل میشود.(وبالعکس) لا حرج، نفی حرج است. نفی حرج بانفی علل ناقصه است. نفی علل ناقصه هم نفی مقتضی ودفع قهری عدم مانع است. بعدازتبیین این مفهوم که ازتحلیل آیات وروایات استظهار میشود، نتیجه این است که لاحرج (شخصی است - رخصت است ومجزی- امتثال متعلق تکلیف حرام یا واجب، هردورا نفی میکند- نفی (حکم) نمیکند بلکه نفی امتثال متعلق میکند- حکم اولیه است -جنبه پیشگیرانه داردولاضررترمیمی- دراحکام اولیه تصرفی ندارد- نفی حرج قطعی الوقوع درآینده میکندکه ناشی از امتثال خودمکلف است- لاحرج موجبات فسخ نکاح زوجه رافراهم میکند) - طبق نتایج این مفهوم، نسخ ماده 1130قانون مدنی ضروری است وحرج قطعی الوقوع میتواندازموجبات فسخ درماده1122بیان شود. تفاوت لاضررولاحرج هم مشخص شد، لاحرجد فعضررولاضرررفعحرج میکند.(ذیل نقدبه قانون)
ملخص الجهاز:
تحلیل: تحلیل بیان علامه به جهت نقص علمی که نگارنده به آن اعتراف دارد مشکل است اما آنچه که ازآیه به نظر می رسد این است که وقتی خداوند به ما اراده واختیار عطا کرده است، نسخه الکترونیک تفسیرالمیزان ازمرکز تحقیقات رایانهاي قائمیه اصفهان بایستی این اراده را منطبق براراده خداوند کنیم این می شودعبودیت، یعنی باید ببینیم اراده(حکم)خداچیست؟ وقتی اراده بنده با اراده خدا منطبق شد(یعنی بنده حکم خدارا اجرا کرد)، اینجا دیگرخداعمل می کند و هدایت را خدا انجام می دهد، وبنده اثرپذیرومنفعل می شود، چرا می گویند تو کار کن بقیه اش با خداست؟ یعنی بگرد ببین اراده خدا چیست خودت را با اون اراده منطبق کن بقیه کارهارو بده دست وکیل خودش انجام میدهد(هدایت ومصلحت از جایی بیرون نمیاد، خدا فاعل است در دادن مصلحت وهدایت وبالعکس کسی که اراده خود را مخالف اراده خدا قراردهد، یعنی مفسده(اجرانکردن حکم خدا) عدم امتثال حکم شرعی را جلب کند، خودش موجب شده گمراه شود و آسیب ببیند، 1 درادامه خداوند درموردگمراهان می فرمایند به جهت عدم دفع آسیبی ومفسده که به خاطر اجر نکردن حکم الهی برای گمراهان به وجود می آید، چون هرگز نمی توانند این آسیب را دفع کنند دچار ضیق وتنگی می شوند که به آن حرج می گویند.
برای مثال اگراستعمال آب برای زخم ضرر داشته باشد، خداوند با لاحرج امتثال غسل یا وضو را برای مکلف نفی فرموده است(درمورد این مکلف دارای شرایط خاص امتثال غسل، امتثال حکم(حرام) غیرشرعی خواهد بود) چون مفسده ای راجلب کند(مفسده بعداز امتثال حرام محقق می شود، امتثال واجب موجب جلب مصلحت است)حال که این مفسده وقتی جلب شد دیگرقابل دفع نیست لذا مکلف چون نمی تواندآن را دفع کند، نسخه الکترونیک تفسیرالمیزان ازمرکز تحقیقات رایانهاي قائمیه اصفهان احساس ضیق و تنگی می کند لذا حرج یاگناه(درصورت تکلیف وعلم به حرمت) محقق خواهد شد.