ملخص الجهاز:
"وقتی در این خصوص از محمد اللوزی(رییس اتاق فرهنگی ایران در دانشکده علوم انسانی رباط)سؤال کردم او هم حرفهای نگهبان را تأیید کرد و گفت که کازای نوین، شهری است با قدمت کمتر از صد سال ولی بافت قدیمی و اصلی کازا در دوران حاکمان اسلامی نیز وجود داشته و به دلیل آنکه کلیسا خارج از باروهای شهر قدیمی بوده، علی القاعده باید نتیجه همین صد سال اخیر باشد.
اگر آنها سالنهای پر غرور گالریهای ایرانی و موزههای عریض و طویل ما را ببینند به مراتب حضور فرهنگی ما از آنچه امروز هست بیشتر خواهد بود و این مسئله زمانی اهمیت دو چندان خود را مییابد که بدانیم جایزهی کتاب سال مغرب در سال گذشته به ترجمهی داستانهای کوتاه فارسی اختصاص داده شده است و عموم فرهنگیان مغرب با داستان و شعر معاصر ایرانی از طریق ترجمههای محمد اللوزی آشنا هستند به طوری که وقتی شعری از شاعری ایرانی در جلسه مطبوعاتی خوانده شد در همان لحظه چند تن از نقاشان مغربی نام شاعر موردنظر را به زبان آوردند.
منطور از این رودهدازیها این است تا از خود سوال کنم یک مغربی یا تونسی در لحظهای که میخواهد به موضوعی واحد فکر کند از کدام زبان بهره میگیرد؟همه این کاستیها باعث شده بود تا وقتی ایرج اسکندری درباره هویتجویی و هویت در هنرهای معاصر ایران سخن میگفت مخاطبان عموما کلمه Dentity را معادل همسانی یا شخصی شدگی استفاده میکردند و پیش از آنکه احمد نورعلیوند(کارشناس فرهنگی سفارت ایران در رباط)درباره عدم ارتباط مفهوم کلمه هویت به معنای بازجویی سنتهای پیشین(در زبان ما)و تفاوتش در فرهنگ مغربی پی نبرده بودیم."