ملخص الجهاز:
"پیشتر بگویم که در سما نیز- مانند آنچه که در همة مناطق دامنههای شمالی «البرز» از گرگان و مازندران الی گیلان معمول است-کسانی را که دست در کار گاوچرانیاند و با شیردوشی از گاو و ماست بندی و کرهگیری و کشک سازی و خلاصه با گاوداری امرار معاش میکنند «گالش-galec» مینامند.
بعضی از گالشها، وقتی که پلنگ را در منطقهشان دیده باشند و پلنگ یکی دو بار گاو و گوسالههاشان را دریده باشد، کمی دورتر از گوسری خودشان برایش تله میگذارند و ضمن اینکار برای آنکه پلنگ را خشمگین کنند که به تله جلب شود روشان را به کوه میگیرند و شروع میکنند به فریاد کشیدن و بد و بیراه گفتن به پلنگ که:«ای بد همه چیز ترسو، کی گفت که این طرفها پیدایت بشود.
شیر را یکی از چوپانان که کاردانتر از دیگران است و عزتو حرمتی دارد و او را «گت-gat» (بزرگ) یا «مختهآباد-moxter bad» مینامند در ظرفی میجوشانند و با کمک چوپان دیگری که دستیار او میشود ماست میبندد و بعد هم در تلم کره میگیرند.
پیش از آنکه مدت نگهداری گله در کوه تجیره سر برسد، یعنی قبل از فرارسیدن پاییز که باید گلهها را به حوالی ده مراجعت کنند، روزی را قرار میگذارند تا همة صاحبان رمه در گسنسری جمع شوند و با حضورشان بز و گوسفندان هریک از آنان را جداگانه دوشیده شوند؛ تامعلومشان بشود که دامهای آنان روزانه چقدر شیر میدهند در این روز که آن را روز«ایار-ayar» (عیار) و یا «دیوش روز-dayuc ruz» مینامند، با جمع شدن صاحبان گلهها گسنسری بسی شلوغ و پرجنب و جوش میشود."