ریشه های تاریخی امثال و حکم مقالة

"«چاه ویل» مثل بالا در مورد افراد بخیل و حریص بکار میرود چه همانطوریکه در چاه ول هرچه بریزند پر نشود چاه بی‌پایان حرص آزمندان هم هرگز پر نخواهد شد، باید بمیرند تا خود از شر و زحمت طمع و ولع، و دیگران از لوث وجود چنان آزمندانی خلاص شوند. یا بقول صاحب مجمل‌التواریخ و القصص «دو جانور زیادت آمد گربه و خوک در سفینه که از موش و پلیدیهای سرگین ستوده شدند و نوح دست بر روی شیر فرود آورد گربه از بینی وی اندر افتاد و از موش برستند و دست بروی فیل فرود آورد خوک همچنان از بینی وی بیفتاد خوک همچنان از بینی وی بیفتاد و این هر دو جانور عظیم مانند بشیر و فیل‌اند و پیش از طوفان نبودند». با توضیحات بالا بطوریکه ملاحظه شد قدماء عقیده داشته‌اند که موش و گربه و خوک پیش از طوفان وجود نداشتند و در کشتی نوح بجهاتیکه اشاره شد و در واقع حسب‌الضروره موش از عطسة‌خوک و گربه از عطسة شیر پدید آمد و خوک برای خوردن و از بین بردن پلیدیهای کشتی از دماغ فیل افتاد."