ملخص الجهاز:
"مگر کسی وجود ایشان را نفی یا انکار کرده؟چرا کسانی که هیچ ارادتی هم به این بزرگوار ندارند،عرصه را برای جامعه این قدر تنگ کردهاند؟چرا ما نمیتوانیم بگوییم که به وجود امثال شهید بهشتی در کنار آقای خامنهای نیاز است؟چرا اشکالبرانگیز است اگر حرفی درباره آرزوهایمان بزنیم؟آیا بیان آرزوها نفی ماعدا کردن است؟اثبات شی که نفی ماعدا نمیکند.
بهشتی شخصیتی داشت که میتوانست با همهء افراد ارتباط و تعامل برقرار کند، این موضوع به علت کدام ویژگیهای او بود؟آیا با وجود دانش و آگاهی او به مسائل سیاسی و اجتماعی،تمامی گفتارها و اندیشههایش را میتوان در جامعه منتشر کرد و آیا در تفکر، گرایش و اعتقادات خود قبل و پس از پیروزی انقلاب اسلامی،تغییرات عمدهای داده بود یا خیر؟ بخشی از این سؤال شما مربوط به قابلیتهای فردی و شخصی شهید بهشتی است.
هرچند خود بشر به لحاظ عقلی متوجه میشود که به بعضی گلواژههای بهشتی مگر در یک جامعه اسلامی به هر صاحب نظری میشود حق داد خود و مقلدان او درباره مسائل اجتماعی آنطور تصمیم بگیرند که آنها تشخیص میدهند و مگر هرج و مرج غیر از این است؟کیست که بتواند بگوید اسلام یا تشیع آیین هرج و مرج است؟ افقهانمیتواند دست پیدا کند وباید تن به تعبد بدهد،اینجاست که عقل به انسان میگوید چه وقت و کجا باید تعبد داشته باشد.
در جهت ترویج اندیشههای شهید بهشتی و دلالتهای این افکار آنچنانکه باید و شاید کار نشده است و ظاهرا با وجود تأثیرات شگرفی که شهادت او بر انقلاب اسلامی گذاشته است، کماکان مظلومیت او هنوز هم ادامه دارد."