ملخص الجهاز:
"در سخنرانی «آیندهی فلسفه» که موریس شلیک(یکی از پدیدآورندگان اصلی پوزیتیویسم منطقی) در سال 1931 در استاکتن کالیفرنیا ارائه کرد، چنین استدلال شده است که تا زمانی که علم به دنبال حقیقت و متولی این امر است، وظیفهی شایسته فلسفه باید پیگیری معنا باشد و در درجهی نخست تلاشی روشمند را برای روشن کردن معنای مفاهیم علمی، مسائل و راهحلهای پیشنهادی(با استفاده از منابع منطقی و تحلیلهای ادراکی) انجام دهد.
3. واقعگرایی علمی، یک ادعای عمومی تحت این مضمون که «هر نظریهی علمی که توفیقات تجربی کسب کرده باشد، باید به عنوان حکایتی واقعی دربارهی جهان تلقی شود» نیست، بلکه بیشتر به عنوان یک ادعای محتاطانه است که میگوید، موفقیتهای تجربی یک نظریهی علمی، در یک مدت زمان قابل توجه، دلیل قدرتمندی را برای باور به وجود هویات نظری به کار گرفته شده در نظریه فراهم میآورد؛ مخصوصا وقتی «کفایت تجربی» به وسیلهی فرایند شایع در «تبیین ساختاری» همراه شده باشد.
در مقدمهای که گردآورندگان این مجموعه بر این بخش آوردهاند آمده است: بحث اصلی این بخش آن است که اگر از یک مجموعه شواهد تجربی بتوان نظریههای متفاوتی را به وجود آورد، این سؤال پیش خواهد آمد که تا کنون چه چیزی موفقیت نظریههای علمی (که تاریخ علم را رقم زدهاند) را ایجاب کرده است؟ از این مهمتر برای اهداف فلسفه، ما نیازمند توجیه این مطلب هستیم که چرا از میان نظریههای علمیای که هنوز به لحاظ مشاهدتی و تجربی به قدر کافی حمایت نشدهاند، آن دسته نظریههایی که از نظر معرفتشناختی عقلانی و مدلل هستند، پذیرفته میشوند؟ واضح است که تجربهگرایی به تنهایی نمیتواند به این سؤال پاسخ دهد، چرا که تدابیرش برای توجیه، محدود به تجربه و مشاهده است."