ملخص الجهاز:
"برخی از علماء تعلیم و تربیت اصرار میورزند که نباید با جوانان 14 تا 15 ساله، رفتاری نظیر دهسالهها در پیش گرفت ولی چاره چیست؟کلاسهائیکه بین سی تا چهل شاگرد را در کام خود میفشارد و برنامههای یکسانی که برای همه در نظر گرفته شده است نمیتواند امتیازی برای این یا آن شاگرد بخصوص قائل شود.
بنحویکه بهترین مربیان در سال 1961 در گزارش خود نوشتند که:«با؟آنکه متدهای جدید تربیتی را بکار میبریم معهذا،هیچگونه پیشرفتی حاصل نمیشود و از آنگذشته بهیچوجه امکان ندارد که بعضی از مواردی را که باید در ظرف 39 ساعت بآنان بیاموزیم،حذف نمائیم،در حقیقت کار ما تبدیل بیک جور اداره کلاس شده است نه آموش!بموجب آمار،60% از اطفال دائما احساس بدبختی میکنند و با زجر بکار ادامه میدهند،گوئی ناچارند این تقدیر اجتماعی را تحمل نمایند والا هیچکدامشان با رغبت درس نمیخوانند».
نمونه دیگری از این جونان که«در عالم مخصوص بخودشان»زندگی میکنند زندگی دو جوان هامبورکی است که برای رسیدن بپایه«جیمس دین»با طناب باریکی خود را از طبقه چهاردهم عمارتی بپائین انداختند و مثل همه اقلیتهای مذهبی و نژادی،جوانان در برابر انتقاداتی که از خصوصیات آنها بعمل میآید،حساسیت فوقالعاده نشان میدهند.
آیا ممکن است این حقیقت را بگونه دیگری تعبیر کرد؟ در پرسشنامههائی که اخیرا تهیه شده،از چند جوان دانشجو که علیه قوانین و مقررات دانشگاه شورید بودند،سئوال شده بود: -چرا ا تحصیل و دانشگاه بیزار شدهاید؟ -برای آنکه هرچه شماها میل دارید،بما تحمیل میکنید."