خلاصة:
تفویض اختیار به دیگران یکی از اصول مدیریت و یکی از اجزای مدیریت و رهبری موفق
بوده است. اما امروزه توجه زیادی به آن نمیشود.گرایش مدیران این بود که با کار
زیاد خود از نردبان ترقی در سازمان بالا روند ، بدون اینکه دیگران را در افتخارات
شریک کنند. در دهه 90 تغییری در تلقی مدیران به وجود آمد. دیگر سپردن کار به دیگران
برای مدیران یک لغزش شناخته نمی شد، در عوض این کار به عنوان یک ضرورت مطرح گردید.
در شرکت امریکایی کرایسلر اکنون برای هر 50 کارگر یک مدیر وجود دارد در حالی که یک
دهه قبل هر 20 نفر یک مدیر داشت. این تعداد در آینده به 100 کارگر و یک مدیر می
رسد(استوارت کرینر، 1996). این روند بیانگر مسطح شدن ساختار سازمانی و محدود شدن
سلسله مراتب و بالارفتن توانایی کنترل بیشتر مدیران نسبت به گذشته است. در چنین
شرایطی، مسئولیت سپاری حیاتی است و ضرورت دارد از طریق توانمندسازی این اقدام انجام
پذیرد. تفویض اختیار و تواناسازی ، مفهوم مشترک و مشابهی ندارند. تفویض اختیار وقتی
است که مدیر قسمتی از وظایف و اختیارات خود را به دیگری یا دیگران واگذار می کند .
ولی تواناسازی به معنی برداشتن موانعی است که باعث می شود افراد نتوانند کارشان را
به صورت مؤثر و کامل به انجام برسانند. چنانچه این موانع برداشته شود کارکنان قدرت
تصمیم گیری برای اقدام به دست می آورند و استقلال رای پیدا می کنند. بنابراین،
مدیران به جای تفویض اختیار باید ” تواناسازی (Empowerment)“ کنند. به این اعتبار ،
این مفهوم جز متون مدیریت شده است.
مدیریت مبتنی بر تواناسازی کارکنان مستلزم به کارگیری کارا و مؤثر کلید های توان
افزایی منابع انسانی است . آنچه در این مقاله از نظرتان خواهد گذشت معرفی سه کلید
مهم برای تواناسازی کارکنان و تبیین اهمیت و ضرورت آن در سازمانهاست . فهم و ادراک
این کلیدها و اعمال آنها در فرایند رهبری و مدیریت منافع زیادی را برای سازمان به
ارمغان خواهد آورد . اما در اینجا باید اذعان کرد که مدیریت مبتنی بر تواناسازی
کارکنان ساده نیست و همواره به مهارتهای انسانی قوی نیاز دارد .
ملخص الجهاز:
بدین مفهوم، هدف از تواناسازی نیروی انسانی استفاده از ظرفیتهای بالقوه انسانها به منظور توسعه ارزش افزوده سازمانی ، تقویت احساس اعتماد به نفس و چیرگی بر ناتوانیها و درماندگیهای خود به عبارت دیگر، هدف از تواناسازی ، ارائه بهترین منابع فکری مربوط به هر زمینه از عملکرد سازمان است (مهدی ایران نژاد پاریزی ، 1381) به منظور تحقق اهداف پیش گفته و ایجاد محیطی توانمند ، مؤثر و کارآمد که در آن کارکنان به عنوان نیروی محرکه اصلی و سرمایه های هوشمند به حساب آیند و همچنین ماندن در دنیای پویا ، پیچیده ، متلاطم و پر از رقابت امروزی ، استفاده از سه کلید توان افزایی(سهیم کردن افراد در اطلاعات ، تعیین محدوده خود مختاری و تیم سازی به جای سلسله مراتب ) ، کارساز و معجزه آفرین است .
کمرون و همکارانش نیز براهمیت فراهم آوردن اطلاعات برای افزایش توانمندی بیشتر تاکید می کنند ، یافته های پژوهشی آنان نشان داد که از طریق سهیم کردن افراد در اطلاعاتی که برای بهبود واصلاح سازمان به دانستن آن نیاز دارند می توان به موفقیتهای چشمگیری دست یافت (کمرون و وتن،1381،ص 53).
اگر چه سهیم شدن در اطلاعات اولین قدم اساسی است ، اما تواناسازی افراد مستلزم آن است که هر سه کلید با هم به کار روند و هر وقت که لازم باشد یکی بیش از دیگری مورد تاکید قرار گیرد ( بلانچارد ، کارلوس و راندولف ، 1378 ، 109).