ملخص الجهاز:
"» او دورکیم و بررسی واقعیتهای اجتماعیاش، ساختارگرایی سوسور، لئوی اشتراوس و مارکسیستهای ساختاری را در زمره عینیتگرایان، قرار میدهد و به آنها انتقاد میکند که چرا بر ساختارهای عینی تأکید میکنند و فراگرد ساخت اجتماعی را که کنشگران از طریق آن، این ساختارها را میسازند، ادراک میکنند، میاندیشند و عمل میکنند، ندیده میگیرند.
کوشش بوردیو برای از میان برداشتن فاصله میان ذهنیتگرایی و عینیتگرایی در مفاهیم ساختمان ذهنی و زمینه و رابطه دیالکتیک آنها نهفته است.
او میگوید: این ساختار زمینه است که «تمهیدهایی را تقویت و هدایت میکند که اشغالکنندگان این جایگاهها به گونهای فردی یا جمعی در پیش میگیرند، تا جایگاهشان را حفظ یا بهبود بخشند و اصل قایل شدن مساعدترین سلسله مراتب برای محصولاتشان را بر دیگران تحمیل میکنند.
ذائقه، طبقه و طبقهبندی بوردیو در کتاب تمایز و مطالعات مربوط به اعمال و رویههای فرهنگی، نقدی اجتماعی درباره داوری ذائقهها عرضه میکند (این نقد، عنوان فرعی کتابی است که به نقدهای معروف کانت درباره داوری و قضاوت نظر دارد).
کانون این کشمکش در داخل نظام طبقاتی جای دارد و کشمکش فرهنگی میان هنرمندان و روشنفکران، بازتابی از یک کشمکش پایانناپذیر میان جناحهای گوناگون طبقه مسلط برای تعریف فرهنگ و در واقع سراسر جهان اجتماعی است.
در نظریه مارکسیستی، جایگاه طبقات، در ارتباط با تولید و در فضای صرفا اقتصادی تعریف میشود اما بوردیو برخلاف این نظریه، استدلال میکند که به وجود آمدن طبقات با جایگاه مشترک در فضای اجتماعی و عاداتی مشترک در فضای مصرف فعلیت یافته، مرتبط است."