خلاصة:
هنر به عنوان یکی از عرصههای فعالیت بشر، از دیرباز تا کنون، با ظهور و بروز در نقشها و تعاریف گوناگون، تداوم یافته است. هنرهای
تجسمی گروه عمدهای از آثار هنری را تشکیل میدهند که به لحاظ قدمت و کمیت و ویژگی روایی ـ بیانی، حایز اهمیتند. تجزیه و تحلیل آثار
تجسمی این امکان را به ما میدهد تا روند پیوسته رشد اندیشه بشری و نگاه او به پیرامون را در جوامع سازنده این آثار بررسی کنیم.
اصلیترین این تفکرات، باورهای مذهبی و رویکرد به مبدأ و مقصد آفرینش است.
تفکر شیعی نیز به واسطه وقوع مکانی در سرزمینهای دارای هنر و تمدن، میتواند محمل تحولات متناسب با خود گردد و به باز تعریف
موضوعاتی همچون «نگاه به زن» منجر شود؛ چرا که جایگاه زن یکی از وجوه تمایز و برتری اندیشه شیعی نسبت به سایر مکاتب است.
ملخص الجهاز:
3. تحول در شیوه ارائه آثار هنری نقاشی ایران پس از تاریخ یاد شده به دلیل مناسبات جدید اجتماعی، که به وجود آمد، تعاریف جدیدی برای خود پیدا کرد و به فراخور این تعاریف، شکل ارائه آثار هنری نیز دچار تغییر شد.
نقاشی دیواری در این زمان، به دلیل جنبههای اجتماعیاش، بخش قابل توجهی از تولید هنری نقاشان را به خود اختصاص داد و سایر مشتقات هنر نقاشی همچون طراحی (گرافیک) و طنز تصویری نیز به موازات نقاشی دیواری، بخشی از آثار هنرمندان را شامل گردید.
عمده موضوعات این گروه از آثار، مجالس طرب و عیش و نوش در اشکال گوناگون است و به ویژه در دورههای متأخر همچون قاجار، بخش عظیمی از آثار نقاشی به تصویر کردن زنان و دختران مزین به سلیقههای زیباشناسانه ناشی از ادبیات رایج اختصاص یافته است.
تصاویر زنان در این آثار، در نهایت وقار و حجاب است و جریان نقاشی انقلاب اسلامی ایران از این لحاظ، در برابر سبکها و روشهای هنر نوین غرب، که از زیباییهای ذاتی زن بدون تعهد اخلاقی استفاده ناسالم مینمایند، قد علم میکند و میتوان آن را «مانیفستی اعتقادی و ایدئولوژیک» در برابر سایر جریانهای موجود در جهان هنر قلمداد نمود.
در هر حال، آنچه که میتوان از تطبیق جلوههای نگارگری زن در دورههای سیاسی قبل و بعد از انقلاب نتیجهگیری کرد این است که جایگاه زن در نقاشی ایران به صورت محسوس و آشکاری متفاوت شده است و تحقیقات و تفکرات شیعی و نمادها و اسطورههای شیعی در رنگها، طراحی نگارههای تک شخصی، آثار برخی موضوعات سیاسی ـ اجتماعی تغییر یافته است.