ملخص الجهاز:
یک تفسیر که تقریبا بر ضد امپراطوری صفوی است میگوید که بنیاد دولت شاه اسماعیل تنها عبارت بود از آخرین کوشش طبقهء اشراف ایرانی ساکن سواحل دریای مازندران-که سرانجام پیروزیبخش گردید-تا قدرتی را که در زمان حمله عربها از دست داده بودند بایابند،بنابراین عقیدهء بسیاری از عواملی که کمک بایجاد امپراطوری صفوی کرد پایمال میگردد.
اما بر(شهر)اردبیل و بر فرقهء صفویه پس از آنکه شیخ آن فرقه پادشاه گردید چه رخ داد؟آیا اردبیل(همچنان)مرکز آن فرقه باقی ماند؟ یا اینکه آن شهر،از آن تاریخ به بعد(یعنی)در آخرین دورهء توقف اعضاء خیلی محترم آن فرقه و مهمتر از همه شیخ صفی،نیای(خاندان صفوی) که نامش بر روی سلسلهء صفوی گذاشته شد،تنها مرکز توجه زیارتهای پارسایانه گردید؟در درجهء اول ممکن است که این مسائل زیر تأثیر پیروزیها و کامیابیهای اسماعیل تنها نقش کوچکی بازی کرده باشد و علاوه بر این تمام قوای جلبکنندهای که پیش از این و مدت مدیدی نیز وسیلهء مرکزشان در اردبیل وسیلهء این فرقه بکار برده میشد متوجه پادشاه بزرگ نیرومند گردید.
ولی از این طریق ما تنها می- توانیم نشانهای دربارهء یک حقیقت ساده و البته بسیار جالب به دست دهیم،زیرا آن حقیقت گزارشگر از آن است که اسماعیل جوان میبایستی دلیلی داشته باشد که یک زبان ترکی را برای نوشتن نوشته(و فرمانهای)مذهبی خود استفاده کرده است.
ما نیز میدانیم که نقشی که وسیلهء زبان ترکی در میان صفویه بازی شده بعید بوده است که خاتمه یابد و لو اینکه اهمیت سیاسی قزلباش از مدتها پیش در حال نزول بوده زیرا یک توریست آلمانی نیمه دوم قرن 17 به ما خبر میدهد که برای یک ایرانی متمدن در اصفهان شرمآور بوده است که نتواند به زبان ترکی(یعنی)زبان رسمی ؟؟؟درباره صفوی سخن گوید.