"صراحت لهجه در اسلام از جاحظ نقل شده که روزی چند تن از بنی هاشم نزد معاویه نشسته بودند معاویه بایشان چنین گفت:«خیر من بسوی شما متوجه و در خانهام بروی شما باز است.
من در کار خود و شما نگریستم و اختلاف نظر را دریافتم چه شما چنین پندارید که شما بآنچه در دست من میباشد سزاوارترید پس هرگاه چیزی از اموال،بشما بخشم میگویید از حق خودمان بما کمتر داده و رعایت شان و منزلت ما را نکرده است با اینکه من با شما بانصاف رفتار میکنم و نیازمندان شما را حاجتروا میسازم»ابن عباس که بر معاویه تجری میداشت از میان بنی هاشم بسخن درآمده چنین گفت«بخدا سوگند تا از تو نخواستیم چیزی بما ندادی و تا در خانهات را نکوبیدیم بروی ما نگشودی.
روزی در خانهء او بودم کنیزکی کباب برای وی بیاورد چون بر زمین بنهاد بابزن(سیخ کباب)را از کباب بکشید و به پشت سر خویش افکند قضا را بابزن بر بچهء قیس که پشت سر کنیزک بود فرود آمد و بر فور او را هلاک ساخت کنیزک سخت بهراس افتاد قیس بدو گفت مترس بر تو باکی نیست من ترا در راه خدا آزاد کردم!!."