"نه هرکه طرف کله کج نهاد و تند نشیبت کلاهداری و آئین سروری داند معلم:نمرهء 9 هم شد نمره؟!مگر قول نداده بودی بیشتر درس بخوانی؟ دانشآموز:بله آقا...
-پس این چه نمرهای است که گرفتی؟ خودت از نمرهء خودت خجالت نمیکشی؟ -(با شرمندگی):آقا آن دفعه،گرفته بودیم چهار!
فکر میکنی حالا خیلی شاهکار کردی؟خب چرا بیشتر درس نخوندی تا نمرهء خوب بگیری؟ -میخونیم آقا...
آقا اگه دفعهء بعد،دوازده سیزده بگیریم،خوبه؟ -دوازده سیزده؟!تو به دوازده سیزده میگی نمرهء خوب؟ -...
ولی ولی چی؟ (بغضش میترکد):نمیتونیم آقا...
نمیتوانیم هجده نوزده نمیتونیم آقا...
توجه به کارهایی که دانشآموز(درحد توان و استعداد)در انجامش به موفقیت رسیده، بیش از آن چیزی که معلم،ایدهآلش است، ارزش و اعتبار دارد،لذا موقعیت فعلی دانشآموز،ملاک نیست،دقت در چگونگی و سیر پیشرفت کار،معیار است!در غیر این صورت،اگر تنها به«باید»توجه کنیم و چشم (به تصویر صفحه مراجعه شود) بر«شده»ها ببندیم،گویی ارزشی برای«عمل» قائل نشدهایم.
دو کار باید کرد: اول-پذیرفت آنچه را که از توان برآمده است."