"زبان سوسن (به تصویر صفحه مراجعه شود) حریم آشنایی سروران گرامی و معزز!با درود و عرض خاکساری؛سالی را که در حضور مقدستان به انجام آوردیم،کوشیدیم تا با بهرهوری از رهتوشههای گرانقدرتان این صفحه را زیب بخشیم.
*مشکین شهر،عزیز مرادزاده(شعر نو «؟»):برادر معلم،شما بهتر از این شاگرد کوچک میدانید که سرودن شعر نو،به دلایلی، سختتر و کاربرتر از شعر دیرپای پارسی است.
بسوزد و بگدازد،بسازد و بنوازد چه سخت مهر و وفایی بود وفای معلم نگویم از زحماتش که صف،عین قصور است خدای داند و دارد،فقط،بهای معلم چو من نه او بگرفتم فرا رسوم محبت دریغ نادیدم ارجان کنم فدای معلم ز قلب ریش«جلودار»آه و ناله برآید که هیچ در دل من نیست آن صفای معلم (به تصویر صفحه مراجعه شود) *دزفول،پروین جامعی(مقالهء شرحی بر شعر«جام جهانبینی»):اثر ارزندهتان عز وصول بخشید.
ما نیز منتظر آثار شماییم،به این امید که کار شاعری را جدیتر بگیرید و اشکالات وزنی به حداقل برسد.
برخی از نارساییهای مفهومی نیز در این آثار به چشم میخورد."