ملخص الجهاز:
"چخوف همواره درصدد بود نشان دهد که زندگی کنونی ما چقدر از زندگی آرمانی به دور است و این حقیقت را میتوان در«هالو»به خوبی مشاهده کرد.
قرار ما این بود که هر ماه سی روبل به شما بدهم،اینطور نیست؟» -چهل روبل!
-سه روز تعطیلی،پس دوازده روبل کم میکنیم.
آن مدت هم همسرم به شما اجازه دادند بعد از شام برای خودتان آزاد باشید.
با این حساب چهل و یک روبل باقی میماند.
روز دهم ژوئن هم شما ده روبل از من گرفتید.
فقط سه روبل از همسر شما گرفتم و دیگر چیزی نگرفتم».
بدین ترتیب،من یازده روبل به یولیا دادم و او با انگشتان لرزانش آنها را گرفت و در جیبش گذاشت و زیر لب گفت: «متشکرم».
آدمن اینقدر احمق میشود؟چرا اعتراض نکردی؟ چرا دهنت را بستی؟مگر ممکن است که روی زمین،آدمی به این خنگی هم پیدا شود؟چرا اینقدر هالو هستی؟ یولیا لبخند تلخی زد."