خلاصة:
معارف بهاء ولد از جمله نثرهای صوفیانه فارسی است که به دلیل سبک منحصر به فرد و اسلوب بیانی خاص در توصیف عوالم روحی و احوال عرفانی نویسندهاش،برجستگی و امتیازی خاص یافته است.این اثر که یادداشتهای تنهایی بهاء و نیز دفتر ثبت شادیها و احوال روحانی وی است از منظری زیباشناختی دارای جلوهها و ویژگیهایی است که نه تنها در چارچوب بوطیقاهای(نظریههای ادبی)کهن نمیگنجد بلکه بررسی دقیق آن را از دیدگاه نظریههای ادبی جدید-از جمله صورتگرایی-پذیرفتنی و منطقیتر ساخته است.صراحت و صمیمیت در بیان عواطف روحی و مکنونات قلبی،ابهام شاعرانه و عادتستیزیهای زبانی و معنایی در بیان عوالم رازناک روحی،الهامها رؤیتها و مکاشفهها،گریز از زبان علمی و رسمی و نگارش خودبهخود یادداشتها بدون طرح و اندیشهء قبلی،جهشها و چرخشهای ناگهانی کلام، صور خیال تازه و بدیع،همهوهمه از دیدگاه صورتگرایان،جزو شگردهایی است که از زبان خودکار و معیار،آشناییزدایی کرده،موجب شاعرانگی زبان اثر میگردد.این مقاله جنبههای زیباشناختی معارف را از این دیدگاه مورد بررسی قرار داده است.
ملخص الجهاز:
"با توجه به مطالبی که در خصوص صورتگرایی بیان شد اگر بنا باشد معارف بهاء ولد را از این دیدگاه مورد بررسی قرار دهیم،باید در جستجوی عناصر شاعرانهای باشیم که به واسطهء بسامدو کاربرد زیادشان از زبان اثر آشناییزدایی کرده و آن را برجسته ساختهاند.
در معارف بهاء ولد نیز هرچند به تناسب نوع موضوع و نیز گاهی مخاطب،تمثیلهای داستانی هم فراوان به کار برده شده است؛در اینجا متناسب با بحث تصویر آفرینی فقط تمثیلهای شعری به طور عام و تمثیل تشبیهی به طور خاص مورد بررسی قرار گرفته است.
کاربرد کنایه قاموسی و ضرب المثل بهاء ولد در کاربرد کنایههای قاموسی و نیز ضرب المثلهای شایع در بین مردم روزگار- که نوعی از بلاغت عوام محسوب میشود-با فراخدستی عمل میکند و این،خود ناشی از روراستی او با تجربههای شخصی خویش است و اهتمامی که برای ثبت آنها برای خود دارد: سبزک دنیا مخور تا زرده برنیندازی(2/114)سود به اندازهء سرمایه طمع باید داشت(2/31)هر که ونگی خورد جنگی شود(2/91)هرکه به ناجایگاه نگرد کورش کنند(2/74)نخست درشتی آنگه نرمی(2/78)مجاوران کعبه گستاختر باشند(2/114)چو همه علتی همه داغ بینی (2/76)همه رنج شما از کژ رفتن است(2/76)و...
مهمترین طنین و آهنگی که در این یادداشتهای وجود دارد آهنگ طبیعی زبان گفتاری مردمان فرارود است که از حذفها و تکرارها،جابهجایی ارکان جمله و نیز کاربرد واژگانی که برای شنوندهء امروزین کهنه و دیرینهاند،شکل گرفته است؛آهنگی که گاه بی شباهت با موسیقی شعرهای سپید نیست: «بنگر که شیاطین چون کرکسان جمع شدهاند و به گوشههای جهان نشستهاند با یک چشم فراز و یک چشم باز»(1/172)."