ملخص الجهاز:
"«فقرهء نهم وصیتنامهء سیاسی پطر کبیر) چرا نظامی سر از تربت بر نمیدارد تا ماجرای خونین وطن غمزدهء خود و گذارش قرن حاضر را که 750 سال قبل پیشگوئی کرده ببیند و در ماتم زوال و اسارت آن نوحه سراید؟ نظامی شاعر معروف ایرانی که اصلا از اهل تفرش بود در زمان سلطنت اتابکان آذربایجان در شهر گنجهء قفقاز که امروز روسها یلیزاوتپول2 میخوانند اقامت داشت.
در شمال و جنوب سلسلهء جبال قفقاز عدهء تاتار قدری پراگنده در همه جا پیدا میشود که ترکی حرف میزنند و اینها قدری از بقایای دولت خزر که سابق در جنوب روسیه بود و در تاریخ شهرتی دارد میباشند و قدری هم از ترکان سلجوقی و از بقایای مغول دشت قپچاق و غیرهم و اغلب در حوالی رودخانهای ترک و کر و ارس پراگنده هستند و گروه عمدهء آنها نوغای8و کومیک9میباشند.
مختصر در عهد قدیم چون دامنهء جنوبی یا آسیائی جبال قفقاز بتمام حملات اقوام مختلفه باز بود همیشه باین سبب آن سرزمین میدان تهاجم ملل سایره بوده و حوادث این قسمت قفقاز داخل جریان عمومی عالم انسانیت گردید.
در اواخر عهد صفویه که آخرین پادشاه آن سلسله ایام خود را در غفلت و عشرت میگذرانید و بزرگان مملکت نیز بمصداق الناس علی دین ملوکهم تیشه بارکان مملکت میزدند و همسایگان غرب و شرق چشم طمع بکشور ایران دوخته بودند در شمال کشور ایران استحکام ملیت و قومیت روس انجام مییافت و از میان قومی که بزرگان آن تا آنوقت غافل و خردان جاهل بودند ظهور ناگهانی اعجوبهء تاریخ یعنی پطر کبیر همهمهء در جهان پدیدار نمود و بروزی دو قومی وحشی را بجرگهء تمدن داخل و همدوش دول معتبرهء اروپا ساخت."