ملخص الجهاز:
"-این که ذکر شد عقیدهایست که اغلب متتبعین نقاد همانرا دارند ولی بعد از نگارش این سطور در متن در ضمن تتبع بعضی قراین برخلاف این مدعا نیز بنظر رسید و از آنجمله ابیاتی چند متفرقه از دقیقی که بر وزن و اسلوب شاهنامه است و در گشتاسبنامۀ او که در شاهنامه مندرج است پیدا نمیشود مثلا این ابیات در«مجمع الفرس»در لغات«کفت»و«خنگ»و«استبر»و «آمودن»و«اختر کاویان»و«آمیزه»و«بسیجیدن»و«جلب»: چو زد تیغ بر فرق آن نامدار#سرش کفت از آن زخم همچون انار*#یکی مادیان نیز بگذشت خنگ#برش چون بر شیر و کوتاهلنگ*#دو بازویش استبرو و پشتش قوی#فروزان ازو فرۀ خردلی*#در آمودن آن همایون بنا#نماند آنچه باقی بگنجینها*#ز روی سرافراز[تاج]کیان#برو فرخی اختر کاویان* اگر شاه هر هفت کشور بود#چو آمیزه مو شد مکدر بود*#کنون رزم گردان بسیچد همی#سر از رأی و تدبیر پیچد همی*#بناگاه از دشت در نیم شب#برآمد ز هرسوی بانگ جلب* و در فرهنگ وولرس در مادۀ «ستیهیدن»و«شخاذن»این ابیات: بدشت نبرد آن هژبر دلیر#سکیزد چو گور[و]ستیهد چو شیر*#شکافان تهیگاه پرندگان#شخادان جگرگاه درندگان* و در فرهنگ ناصری در مادۀ«تندیس»و«تیب»و«دلنگ»: نگارنده تندیس او گر بکوه#ز سنگ وقارش شو که ستوه* و «نبوده مرا هیچ با تو عتیب#مرا بیگنه کردهای شیب و تیب* و «شمر را چون از آب خواهی برنگ#نخست استوارش کن از گل دلنگ* و شاید در تفحص کامل خیلی از این قبیل پیدا شود و چون در کتب و آثار نظم کتاب دیگری بدقیقی اسناد داده نشده و این ابیات اسلوب نظم قصه را دارد این احتمال در ذهن قوت میگیرد که(اگر نسبت ابیات مزبور بدقیقی صحیح باشد)متعلق بقسمتهای دیگر شاهنامۀ وی باشند."