ملخص الجهاز:
"الدنبرگ (aldenberg) در کتاب خود موسوم به«بودا»که در سال 1903 در پاریس بطبع رسید مینویسد:آتمن بیهمتا و سعید در عالم تعدد که در حال انقطاع است تجلی نمیکند زیرا در تعدد بدبختی موجود است بهتر آنست که تعدد وجود نداشته باشد».
همانطور روح در هنگام مرگ جسم را رها میکند که نابود شود و شکل جدید دیگری خواه انسانی،خواه الهی،خواه موجودات دیگر بخود میگیرد و در حقیقت آنچه در زندگی قبلی کاشته درو میکند!کسی که نیکی میکند موجود خوبی میشود آنکه بدمیکند بدمیگردد نتیجه نیکی پاکی و ثمره پلیدی بدی است.
کتب اوپانیشاد لذت وحدت عرفانی بین من و وجود همگانی را تقدیس میکند و رنه گروسه (Rene'' Grousset) در کتاب فلسفه شرق- (Histolre de La (philosophie orientale آنرا چنین بیان میکند: چون او بنگرد،وجود درخشان،خالق قادر متعال،روح شبیه بخود برهمن، زمانیکه از فوق نیکی و بدی،پاک از هر رنجی بگذرد شخصیت عالی درک کند که دور و در عین حال نزدیک است.
برای اینکه چیزی جز من اصلی وجود نداشته باشد پیرو این مکتب یعنی مرتاض (yogi) درصدد است آنچه که هست بشود و برای رسیدن بمقصود باید تدریجا اعمال دقیق و مرتب انجام دهد.
کرگ لینگر در کتاب خود قطعه بسیار جالبی از بهاگاوات گیتا را چنین بیان میکند:در این قطعه کریشنا نشان میدهد که نظیر برهما است الوهیتی که برهمن بیشخصیت سابق یعنی در عین حال قربانی قرون گذشته و وجود کل فعلی را ادامه میدهد: «من خودم،قربانی هستم،من دعا هستم،من پیشکشی و عمل نیکوی آن میباشم."