فرهنگ و هنر: نوبت امتحان خدا الأدب والفن

"فرهنگ و هنر نوبت امتحان خدا زهرا اشعری خدا گفت:«نترس و اندوهگین مباش»و زن آرام گرفت. اما حالا دیگر کودک در میان دست امواج،دور و دورتر می‌شد. می‌گویی:آماده نیستم!و خدا می‌گوید:نترس، تا آخر امتحان با تو هستم. می‌گویی خدایا نمی‌شود فیلمنامه را عوض کنی؟می‌بیند برای امتحان آماده‌ نیستی. انگار یکدفعه‌ موجی آمد و توی دلش را خالی کرد. امتحان را فراموش کرد. خدا امتحان را تا وقتی ادامه می‌دهد که در هم نشکنی. اصلا اگر بداند امتحان دادن برایت سخت است،می‌گذاردش‌ برای وقتی دیگر و اکنون اندازه‌ی طاقت مادر،در حوصله‌ی‌ ادامه یافتن امتحان نمی‌گنجید. خدا معلمی است که امتحان را برای ساخته شدن بنده‌اش‌ می‌گیرد و برای خدا تا همین‌جا کافی بود. خدای خوش‌وعده گفت؛همه‌ی وعده‌هایم‌ را تحقق می‌بخشم و چشمان مادر را برقی از شادی،روشن‌ کرد. خدا به وعده‌اش عمل کرد. خدا گفت این روشنایی را ببر و به همه نثار کن. نوبت امتحان رسولش شده بود. دریای توکل الهی،در پی امتحان دیگر بود."