ملخص الجهاز:
"گفتند:«فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری میرود!»گفت:«شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب میرود.
مرد آن بود که در میان خلق نشیند و دادوستد کند و زن خواهد و با خلق درآمیزد و یک لحظه از خدای خود غافل نباشد.
گاه و بیگاه از آرمان شهر فضیلت سخنها گفتهایم و حتی در این میان خود را شهروند آن دیار به تصویر کشیدهایم.
اما ممکن است روزی فرابرسد که بین آنچه گفتهایم و آنچه باید میکردیم،فاصله بیفتد و در این لحظه است که آن شکاف تلخ پدید میآید و ذهن جویای حقیقت بچهها،به اضطاربی عمیق دچار میشود.
این شکاف حاصل چیست؟آیا ساختن آن آرمان شهر و آرزوی شهروندی آن برای ذهن معصوم آنها لازم است؟الگوسازی محض با خویشتن یا آنانکه ما میپسندیم،چه پیآمدی در پی دارد.
مرد آن است که زندگی زمینی را با همهی فراز و نشیبهایش تجربه کند و خدا را از یاد نبرد."