ملخص الجهاز:
"قوال در مورد فلسفه مشرق زمین: سید جعفر سجادی در کتاب"فرهنگ علوم فلسفی و کلامی"مقدمه مبسوطی دارد که در ضمن آن چنین مینویسد: "هر چند بسیاری از مورخان و محققان تاریخ علم و فلسفه،به ویژه شرقشناسان سعی کردهاند محل رشد و نمو علوم وفلسفه را مغرب زمین قلمداد کنند و بسیار اندک اند کسانیکهموضوع را بدید وسیعتر و گستردهتری مورد توجه قرار دهند،اما واقعیتهای تاریخی خلاف این را نشان میدهد بی آنکهبخواهیم در این باره تعصب نشان داده باشیم واقعیت ایناست که پایه و اساس همه علوم و فنون به ویژه فلسفه و علومعقلی،مذاهب بودهاند و این مسئله است که اسناد تاریخینیز آن را تایید میکند.
"6 قد و نظر از مجموع بیانات و اقوالی که به عنوان شاهد آوردیم و نیز باتوجه به تواریخ مدنیتها این نتیجه به دست میآید که الاتفاقتمدن در مشرق زمین سابقه بسیار طولانیتر از مغرب زمیندارد و اینکه تنظیم و دستهبندی ابتدایی علوم و فلسفه دریونان صورت گرفته است.
" پس از آن افلاطون درک حواس،را به همان سایهها تشبیهمیکند و اگر یکی از آن زندانیان را رها کنیم و رویش را بهطرف دهانه غار بگردانیم،اعیان و خود اشیاء به توسط نورخورشید قابل رؤیت است و سیر معرفت از همین قبیل است:-گفتم:"ای گلا وکن عزیز،کنون لازم است که تشبیه راجزء به جزء با آنچه پیش گفتیم تطبیق نمائیم،یعنی باید عالممرئی را به اقامت در زندان تشبیه کنیم و آن شعله آتشی را کهزندان از آن روشن میشود در حکم اثر خورشید تلقی کنیم وعروج به عالم بالا(برون غار)را نیز از صعود روح به عالممعقولات بدانیم."