ملخص الجهاز:
"*عوامل موقعیتی: منیزبرگ اعتقاد دارد که در واقع عواملی همچون شیوه تمرکز یا عدم تمرکز،پویایی و ایستایی محیط(مشخص بودن یا نبودن خواستههای ارباب رجوع)و نظام فنی(تکنولوژی)و دانش فنی(دانش تخصصی)در سازمان است که موجب پدید آمدن الگوهای متعدد از طرحها و ساختارهای سازمانی میگردد،که در خصوص هریک توضیحات لازم بعمل میآید.
الف-تمرکز عمودی و افقی: در این روش مدیران ارشد به لحاظ عدم رشد دانش فنی که ناشی از کمبود نیروهای متخصص در سازمان است و همچنین کوچک بودن سازمان از لحاظ سلسله مراتب و نیز محدودیت در تعدد نیروی انسانی،سعی داشته که قدرت و حق تصمیمگیری(اختیار)را نزد خود نگهدارد و لذا از ارائه آن به سطوح پایین سازمان خودداری نماید.
(تمرکز عمودی و افقی) اینگونه از سازمانها به لحاظ کمبود نیروهای متخصص و از طرفی جوان بودن لازم است که با توجه به عدم تشخیص خواستههای محیطی(محیط پویا)،از طریق خلاقیت و نوآوری نسبت به رفع این خواستهها اقدام نمایند.
در این الگوی سازمانی،ستاد تخصص از اهمیت بسیاری برخوردار است،زیرا وظیفه استاندارد کردن به عهده آن است،در واقع مدیران عالی با ارائه اختیار به ستاد تخصص جهت تعیین استاندارد برای سایر بخشهای سازمانی (استاندارد کردن فرایند کار)به یکپارچه کردن فعالیتها و رفتار در سازمان اقدام مینمایند(عدم تمرکز افقی گزینش)، ستاد تخصص پس از انجام وظیفه خود یعنی تعیین استانداردهای لازم،به واگذاری اختیار در یافتن،به منبع اولی یعنی مدیران عالی اقدام نموده(تمرکز عمودی)که در این حالت مدیران عالی بتوانند با شیوه تمرکز و در اختیار داشتن استانداردهای وظیفه،شاهد نحوه انجام وظایف تعیینشده برای کارکنان باشند، در واقع بدلیل کمبود نیروهای متخصص در هسته عملیات و رده میانی سازمان از ابزار استاندارد فرایند کار استفاده میگردد."