ملخص الجهاز:
"لذا در آموزشهای عمومی باید براساس اولویت نیازهای انسانی برنامهریزی آموزشی انجام شود و از آنجایی که یکی از وظایف آموزش تواناکردن افراد برای رفع نیازها است،باید افراد را برای کسب مهارتهای لازم برای احراز شغل پس از تعلیمات عمومی آماده ساخت.
چهارم،مشغولشدن این افراد در مشاغل دیگر معمولا برای موسسات خصصوی به دلیدل عدم تخصص در عین بالابودن توقع، جذابیتی نداشته،لذا اکثر این افراد تمایل به جذب در مراکز دولتی دارند که در این صورت دولت موظف خواهد بود باوجود پرداخت دستمزد یک متخصص(معمولا کارشناس)کار یک فرد بدون مهارت را اخذ کند و یا برای آموزش این افراد برای شغل واقعی هزینه برگزاری دورههای آموزشی را تقبل نماید.
تحقیقات ثابت کرده است افرادی که رابطه خود را با آموزش و یادگیری قطع نکردهاند در سالهای میانسالی و حتی پیری قادرند خود را با تغییرات اجتماعی و صنعتی تطبیق دهند لذا دچار جمود فکری نخواهند شد و برعکس چنانچه افراد در طی دوران زندگی و کار به صورت مهرههای مشخص،ارتباط یادگیری و آموزشی خود را قطع کرده باشند در صورت نیاز اجباری به تغییر در ساختار شغلی و...
در بغضی مشاغل مسایلی وجود دارد که معمولا در دورههای آموزش رسمی قبل از اشتغال به سبب احساس عدم ضرورت فرد برنامهریز درسی یا مدرس،آموزش داده نشده ولی پس از شروع به کار به صورت یک خلاء یادگیری جلوهگر میشود.
(2)-البته چنانچه افراد با هدف استفاده فردی و ارتقاء علمی و فرهنگی(بهویژه در رشتههای علوم انسانی)به تحصیلات عالی بپردازند و از نظر پرداخت هزینه تحصیل دولت یا خود فرد با مشکلی مواجه نباشد،توجه به نیاز شغلی جامعه برای برگزاری رشتهها و دورهها ضروری نیست."